خستری زشت و تبهکار و زبون
جسته از مقعد مولاش برون
ريش، لبريز شپش، غرقهی گند
دهناش، چالهی گنداک چرند
لاشخواری، پکوپوزش چو خلا
وآن خلا، مانده ز اعصار بهجا
آمده عربدهکش همچو نبی
اسطقسّاش همه از بیادبی
داده بر قتل بتی دلبر و ناز
طبق آن مصحف پفيوز، جواز
...
بهر ريدن به تو، ای مردکِ قيف
کاش اسهال شوم، سخت سخيف
تا نهم کون به در گالهی تو
گالهی صدبتر از چالهی تو
تر زنم، تا خفه گردی ز عنام
بنمايی مزه، کفر خفنام
تا بهکی از عن قرآن خوردن
عنِ من بِه بُوَد، ای مردک عن!!

Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen