نظريهی امّالقریٰ
نظريهی اُمّالقُريٰ (به معنی مادر قريهها) نظريهای برای تبيين خط مشی سياست خارجی و تحليل مرزهای قدرتِ نظام جمهوری اسلامی ايران و موقعيت ايران در جهان اسلام است که در دههی ۱۳۶۰ از سوی محمدجواد لاريجانی مطرح شد. بر اساس اين نظريه جهان اسلام يک امت واحد است و ملاکِ وحدتِ امت رهبری آن است. اگر کشوری بتواند با تشکيل حکومت اسلامی سطح رهبری خود را از مرزهای سرزمينیاش فراتر برد، در موقعيت امالقرای جهان اسلام قرار میگيرد.
از نظر مبتکران اين نظريه، ايران پس از انقلاب اسلامی در چنين جايگاهی قرار گرفته و روحالله خمينی با تأسيس حکومت مبتنی بر ولايت فقيه در دو شأن رهبر ايران و رهبر امت اسلام قرار گرفت. به اين ترتيب حکومت ايران بايستی علاوه بر منافع ملی به منافع جهان اسلام نيز بپردازد و ديگر کشورها نيز موظفاند از ايران به عنوان امالقرای جهان اسلام حمايت و دفاع کنند. در صورتی که ميان منافع امالقرا و منافع امت تعارضی پيش آيد منافع امت همواره مقدم است مگر در حالتی که مسئله بر سر حفظ نظام اسلامی در امالقری باشد. بر اساس اين نظريه حفظ امّالقریٰ بر هر چيز ديگر اولويت دارد و در صورت لزوم میتوان احکام اوليهی اسلامی را هم برای حفظ آن به تعويق انداخت. [1]
نظريهی امالقری در کنار نظريهی ملیگرايی اسلامی و نظريهی صدور انقلاب يکی از نظريات اصلی در تبيين جايگاه جمهوی اسلامی ايران در جهان اسلام است. امالقری در مقايسه با دو نظريهی ديگر بيشتر بر مفهوم «حکومت اسلامی» و «مصلحت نظام» تأکيد دارد در حالیکه در ملی گرايی اسلامي؛ ملت اسلامی ايران با توجه مرزهای جغرافيايی کشور در چارچوب مفهوم دولت-ملت مدرن تحليل میشود و در نظريهی صدور انقلاب هم آرمان «استمرار انقلاب اسلامی» بيش از هر چيز اهميت پيدا میکند. [2]
برخی از اظهارات روحالله خمينی به عنوان شاهدی بر صحت نظريهی امالقری مورد استناد قرار گرفتهاند. برای مثال وی در جايی میگويد: «الآن چشمهای همه مردم دنيا به ايران دوخته شده... و اگر شکستی پيش آيد خيال نکنيد که اين شکست برای ايران است بلکه برای همهٔ مستضعفان جهان واقع میشود». اين اظهارات در واقع رابطهای ديالکتيکی ميان سرنوشت جمهوری اسلامی ايران و جهان اسلام برقرار میکند و از اين نظر که مصالح ايران را به عنوان ابزار و مقدمهای بر تأمين مصالح جهان اسلام مطرح میکند به نظريهی امالقری نزديک است. [3]
پس از پايان جنگ ايران و عراق و مرگ آيتالله خمينی سياستها و راهبردهای ايران عمدتاً بر اساس نظريهی رئاليستی امالقری شکل گرفت که عملاً جايگزين تئوری ايدهآليستی «صدور انقلاب» شدهاست.
&
منابع:
داوود فيرحی. نظام سياسی و دولت در اسلام. چاپ اول. تهران: سازمان مطالعه و تدوين کتب علوم انسانی دانشگاهها، بهار ۱۳۸۲. صص ۲۶۰-۲۶۲. ISBN 964-459-701-X.
گفتگو با دکتر محمدجواد لاريجانی / نظريهی امّالقریٰ برای جمع بين آرمانها و منافع ملی طراحی شد روزنامه رسالت، ۲۳ بهمن ۱۳۸۶
نگاهی بر دکترين امّالقریٰ و جايگاه آن در سياست خارجی ايران روزنامه رسالت، ۸ ارديبهشت ۱۳۸۶
?
پابرگها: