شعرِ «تزريق»
شعرِ «تزريق»، گونهای از بهاصطلاح شعر است که در آن نتوان بههيچوجه، معنا و ربطِ معنايیای يافت. اين گونهیِ خاص گويا در دورهیِ صفوی پديد آمده. (کهنترين نمونههايی که من ديدهام، مربوط به اين دوره است.) در تذکرهیِ «تحفهیِ سامی» تأليفِ سام ميرزا صفوی (فرزندِ شاه اسماعيلِ اوّل) نمونههايی از آن ثبت شده. از جمله، در بارهیِ شاعری مینويسد:
خواجه هدايتالله: مشرف اصطبل صاحبقرانی است. اصل او از کاشان است. مردی فقير و نديم مشرب است. شعر تزريق را بهتر از شعرای زمان میگويد؛ از جمله ليلی و مجنونی گفته که اين دو بيت از آن است:
مثنوی:
روزی که ز عشق میزدم لاف
اردک بچه میفروخت علاف
عاشق سگ يرغه بود و ميمون
آواز بلند شد ز مجنون
و اين چند بيت نيز از مثنوی ديگر اوست:
…
دندان چپ دريچه شور است
آدينهی کهنه بیحضور است
تاريخ وفات گرگ جيم است
آش شب چلهاش حليم است
…
اين مطلع از غزليات اوست:
هزار شکر که پشم وزغ فراوان شد
غلاف خايهی خرگوش اخته ارزان شد
(تذکرهی تحفهی سامی. تأليف سام ميرزا صفوی. تصحيح و مقدّمه از: رکنالدّين همايونفرّخ. انتشارات علمی. بیتا. [ص97])
اين بيتِ تزريقِ عالی هم از اين ناچيز است:
پشمِ دلِ کدخدا بهشت است
شاخِ کجِ گربه سرنوشت است!
::::