شبيخونِ اهريمن
رفتارهایِ اخيرِ جمهوریِ اسلامی (طرحهایِ جمعآوریِ اراذل و اوباش -مبارزه با بیحجابی و بدحجابی- و دوباره: قلعوقمعِ اراذل و اوباش) بايد دستاندرکارانِ سياستِ خارجیِ امريکا را هشيار ساخته باشد (اگرچه، فکر نمیکنم!).
اين تحرّکاتِ کاملاً حسابشده، به منزلهیِ دستگرمی است برایِ عمليّاتِ احتمالیِ آينده.
به بيانِ سادهتر، جمهوریِ اسلامی برایِ مقابله با حملهیِ امريکا آماده میشود؛ و چهبسا پيش از آن نيز، عمليّاتِ وسيعِ خود را آغاز کند. و اين عمليّات، چيزی نيست جز کشتارِ مخالفان -يعنی کسانی که از نظرِ جمهوریِ اسلامی، ستونِ پنجمِ امريکا بهشمارمیروند!
اندکاندک به اين نتيجه و برداشت میرسم که دقيقاً، و درست برعکسِ پرسشی که مطرح میشود -که آيا جمهوریِ اسلامی قادر به مقابله با امريکا خواهد بود؟ -، پرسش را بايد به اين صورت موردِ تأمّل قرار داد که: آيا امريکا قادر به مقابله با جمهوریِ اسلامی هست؟!
اجازه بدهيد واضحتر گپ بزنم.
جمهوریِ اسلامی به انتظارِ حملهیِ امريکا ننشسته، و از مدّتها پيش، جنگِ خود را آغاز کرده است. آنهم نه در يک جبهه! امّا عجالةً با جبهههایِ "فلسطين-لبنان، و اخيراً پاکستان، و هرجایِ جهان"، کاری ندارم.
مگر نه اين است که يکی از عمدهترين دعاویِ امريکا بر عليهِ اين نظامِ اقدسِ الهی، با «حقوقِ بشر» مربوط است؟ - در اين صورت، هرگونه تجاوزِ جمهوریِ اسلامی به حقوقِ بشریِ مردمِ ايران، به منزلهیِ حمله به امريکا»، و دستِ کم دهنکجی» به ايالاتِ متّحدهیِ امريکاست.
نکتهیِ باريکِ ماجرا در اينجاست که جمهوریِ اسلامی به شيوهیِ خاصِّ خود میجنگد؛ و از آنجا که -گويا متأسّفانه- امريکا هنوز نتوانسته به اين ويژگیِ جمهوریِ اسلامی پیببرد، جایِ ترديد و دودلی است که بتواند از پسِ اين نظامِ قدسیِ اهريمنی برآيد.
جمهوریِ اسلامی، جنگِ خود را به گونهای آغاز کرده است که امريکا قادر به حملهیِ متقابل نيست؛ و چنانچه اقدامی نمايد، از سویِ جهانِ بهاصطلاح متمدّن، به «دخالت در امورِ داخلی» ِ کشوری ديگر متّهم خواهد شد. و امريکا، تا اينلحظه، نشان داده است که از چنين اتّهامی واهمه دارد!
رمز و رازِ قضيّه در همين نکته نهفته است: اگر قرار باشد که امريکا معيارهایِ دروغينِ اتّحاديّهیِ اروپا را بپذيرد، و اقدام برایِ رهايیِ چنددهميليون گروگانِ زجرکشيده، مصداقِ «دخالت در امورِ داخلیِ کشوری مستقل» تلقّی گردد، بُرد با جمهوریِ اسلامی است.
به گُمانِ من، امريکا بايد خود را از دامِ فروتنيدهیِ اروپایِ مزوّر رها سازد، و تنها به ملاک و معيارهایِ راستينِ انسانی پایبند باشد.
اگر وضع به همين منوال پيش برود، بهزودیِ زود، شاهدِ يورشِ گستردهیِ نظامِ اقدسِ الهی برایِ کشتارِ مخالفان خواهيم بود. وقتی میتواند به همين سادگی جوانهایِ مردم را -که نهايةً ممکن است چارفقره خلافِ ساده هم داشته باشند- «اراذل و اوباش» بهقلمدهد، و حتّی به هنگامِ دستگيری، جلوِ دوربين، توسّطِ مأمورانِ چهرهپوشيده (که مصداقِ حقيقیِ «اراذل و اوباش» اند؛ و علّتِ پوشاندنِ چهرههایشان چيزی جز تعلّقشان به نيروهایِ تروريسمِ الهیِ جهانی» نيست) به ضربوشتمِ ايشان بپردازد، و سپس بدونِ هيچگونه محاکمهای دارشان بزند، و آب از آب نجنبد، شکّی نيست که طرحِ مخوفِ کشتارِ مخالفان را نيز، به همين سادگی، بهپيشخواهد بُرد.
جمهوریِ اسلامی، با اين دستگيریها و اعدامها، از سويی از مردمِ ترسخوردهیِ ايران زهرِ چشمی هزارباره میگيرد تا جرأتِ دخالت و چونوچرا نداشته باشند؛ و از سویِ ديگر، جامعهیِ جهانی را برایِ پذيرشِ «کشتارهایِ اصلی» (موسوم به طرحِ الهیِ شورِ حسينی») آماده میسازد؛ و همراه و همزمان با اينهردو، با بهتمسخرگرفتنِ «حقوقِ بشر»، به امريکا دهنکجی میکند.
...
تنها يک راهِ عاقلانه وجود دارد: امريکا بر همهیِ ياوههایِ دشمنانِ آزادی چشم فروبندد و بیمحابا حمله کند.
860501