
ابتدا خواستم اين چارسطر را آنجا بياورم؛ امّا نتوانستم بر نگرانیام از آزردگی يک دوست چيره شوم؛ اين شد که گفتم روی ديوار خودم بياورم... (عيناً با همان خطاب)
نخست نوشته را بخوانيد؛ و بعد، اگر دوست داشتيد، چارکلمهی فقير را هم مطالعه خواهيد فرمود!
(بديهیست دوستتر میداشتم که متن نوشته را بنا به شيوهی خاصّ خود، بهحيث تايپ-حروفنگاری، مختصر ويرايشی بکنم؛ امّا نکردم، بهدلايلی...!)
در حسرت ايرانی بودن (احمد شاملو)
من ايرانی نيستم چون نامم عربی ست. من ايرانی نيستم چون وقتی بدنيا امدم در كًوشم اذان عربی خواندند. من ايرانی نيستم چون وقتی بمدرسه رفتم مادر و پدرم بالا سرم قران كًرفتند و در مدرسه بما ايين محمد را اموزش دادند نه كًفتارنيك و پندار نيك. من ايرانی نيستم چون وقتی ازدواج كردم به زبان عربها و به ايين عربها ازدواج كردم. من ايرانی نيستم چون هزاران كيلومتر راه را طی ميكنم تا به پابوس امام هشتم شيعيان و از نوادكًان پيامبر اعراب بروم اما كمی انطرفتر به ارامكًاه فردوسی نمی روم. من ايرانی نيستم چون اعياد فطر، قربان، مبعث و غدير را تبريك ميكًويم و شاد باش می شنوم اما نميدانم كه جشن سد چكًونه روزيست. من ايرانی نيستم چون دهه ی محرم سياه به تن ميكنم برای عزاداری كسانی كه وطنم را اشغال كردند، مردانش را كشتند و زنانش را به غنيمت بردند اما روز مركً بابك خرمدين را نمی دانم. من ايرانی نيستم چون حرف كه ميزنم بيشتر به عربی ميماند تا به فارسي. من ايرانی نيستم چون عربها پ ندارند و ميكًويم فارسی نه پارسي. من ايرانی نيستم چون در كشوری بدنيا امدم كه روی پرچمش عربی نوشته اند نه فارسي. من ارزوی ايرانی بودن هم ندارم چون اينقدر دست نيافتنی ست كه ارزويش را نميتوان كرد. من حسرت ايرانی بودن دارم!
?
و نظر من:
دوست عزيز،
اين حرفها هيچ ربطی به شاملو ندارد؛ مگر اينکه بهغير از شاملوی مشهور، شاعر بزرگ معاصر، احمد شاملوی ديگری هم داشته بوده باشيم!
بديهیست که من اوّلاً همهی نوشتههای شاملو را نديده و نخواندهام، ثانياً به فرض خواندن، محال است که بتوانم همه را بهياد داشته باشم؛ امّا با شناختی که از شاملو و انديشههای او، و بهويژه «طرز سخن» و «چندوچون نگرش» او دارم، با اطمينان عرض میکنم که اين سخنان از شاملو نيست...
میدانم که بهاحتمال قوی، شما مطلب را مستقيماً از يکی از کتابهای شاملو (و يا بههرحال منبعی معتبر) تايپ نفرمودهايد، بلکه بنا به شيوه و رويّهی معمول در اينترنت (که متأسّفانه همهی ما به آن آلوده و دچار شدهايم)، آن را از سايت يا وبلاگی برگرفتهايد... بنابراين مطمئنام که از حرف من دلگير نمیشويد!
اگر حمل بر خودبينی نشود، بايد بگويم چنانچه کسی اين متن را به من (که در برابر و بهقياس شاملو، رقمی محسوب نمیشوم؛ و نسبت به موضوع و مضمون نيز، -البتّه فقط- تا حدودی، همداستانی دارم) نسبت میداد، بهاندازهی يکیدو فقره کوه آتشفشان فعّال، عصبانی میشدم!!
يکشنبه، سوّم مهرماه، 25 سپتامبر، 2011