شد آن كه اهل ِ نظر بر كناره میرفتند
هزار گونه سخن در دهان و لب خاموش
Labels
اسلامِ رحمانی
اسلامشناسی
انديشه
پژوهش ِ تاريخی
پيرامون ِ فلسفه
جُمبشِ سبز
حقوق بشر
ديو ِ دروج
شعرگونه
طنز
عرفان و تصوّف
گزيدهی ِ متون
نقد ِ ادبی
هزل
Tuesday, May 24, 2011
بترس از عذاب دوزخ...
خوشگلمُشگلايی که عادت کردهن گناه کبيره رو بکنن، توجّه داشته باشن که وقتی برسن پای ميز اون يارو -تعالیٰ-، اينجوری -مادرزاد- ميندازنشون توُ آتيش!
بعداً گله نکنن، بگن: واهواه، چقد بیرحمين آغای تعالیٰ؛ بهخدا، جون خودتون، ما خبر نداشتيم! حالا نمیشه با ما يهکار ديگه بکنين؟! وای چقده میسوزم؛ روغنم چکيد ننه!!
No comments:
Post a Comment
Newer Post
Older Post
Home
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment