
http://radiozamaneh.com/society/haftkoocheh/2011/05/02/3715
انسان و تشرّفاش!
خوب شد به علوممان افزودهکرده شد که در ساير نقاط دهکدهی جهانی هم، به فرمودهی شاعر بزرگوار معاصر (که شخص شخيص خودمان باشيم) قضايا ايدون است که بايد گفت:
مگو گيتی از کهنهفکری تهیست
جهان سربهسر بندِ اين کهنگیست!!
جهان سربهسر بندِ اين کهنگیست!!
پاسخی را که من نمیتوانستم با زبان الکن و سواد نمکشيدهی خود بدهم، خانم شيدمهر به تمام و کمال، و بسيار عالی فرمودهاند! (خورشيدخانم هم پرتوفشانی شايستهای نمودهاند که بايد گفت: آفرين! هزاروسيصد آفرين! صدالبتّه، بايد از جناب ونداد زمانی نيز کمال تشکّرات نمود، که مستفيض فرمودهاند؛ وگرنه ما کجا و کتاب مذکور کجا! بله...)
متأسّفانه محقّقهی محترمه، نويسندهی کتاب، قصد شومی راجع به ابنای بشر دارد که ذيلاً به منظور مچگيری، ايضاح میگردد:
در گذشتههای دور، آدمیزاد «شامپومزده» تشريف داشتهاند؛ يعنی حدود و حوالیِ حضرت آدم سفيهالله! بعدها ترقّی رخ داده و ايشان به لقب خجستهی «شامشومزده» ملقّب شدهاند؛ و ايدون، هزارهها و قرنها سپری گشته تا... به قدری پيش ازين رسيدهايم...
و اينک مدّتیست که به ياری حضرت «دهر» (بزرگ پروردگار هستی، با نامِ مستعار و منسوخ «باریتعالیٰ»)، جناب آدمیزاد قصد تشرّف فرمودهاند به مقام والای «شامهيفده»ی! امّا دشمنان پيدا و پنهان، قاصداً و عامداً برآن شدهاند که از اين سفر جلوگيری کنند؛ بلکه حتّی اگر روی خوش ببينند، بدشان نمیآيد که مقام والای ما را، برگردانند به همان «شامپومزده» که بوديم؛ بلکه حتّی –زبانشان لال-، ازين هم فروتر بروند و اصلاً ما را بکنند «شامسيزده»!
دس بردار خانم محترم کی هيموويتز! چيزی که شما مشاهده میفرماييد، نهتنها ضرورتِ قطعیِ انسانِ نوِ زمانهی نوين، که «نويد» تشرّف اين جونور به عرصهی شريف «شامهيفدهی» اوست؛ بهشرطی که بفهميت!!
و ديگر، بهقول همشهریهای نِوشَهيریام: تمام!
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen