وقايع ِ اين دوسهچند سال ِ گذشته ، و بهويژه يکسالهی ِ اخير ، اندکاندک مرا به سوی ِ اين باور میبرد که مدّعيان ِ نظم ِ نوين ِ جهانی ، حقوق ِ بشر و اعلاميّهی ِ آن ، و اين انبوه ِ سازمانها و مراکز ِ دفاع از اين پلغوت ِ شيرين ، همه و همه کشکساباناند و نه بيشتر .
همين حالا ، کشندهی ِ زهرا کاظمی ، اين جنايتکار ِ مخوف – که من از حتّی نگاهکردن به چشمهای ِ او ، در عکساش نيز ، وحشت دارم – به نمايندگی از سوی ِ تمامی ِ کشندگان ِ انسان ، آمده است تا بر کُسّ ِ مادرک ِ تکتک ِ شما مدّعيان ِ حقوق ِ بشر تف بيندازد ...
-------------------گر نگيريدش ، به قيفی معتبر
-------------------ريد بايد در حقوقات ِ بشر
طرز ِ رفتار ِ جهانی با « جمهوری ِ اسلامی » - يا همان « ايران » ! - ، به نظرم تمسخرآميز میآيد و بوی ِ گند میدهد . به ريش و پيش ِ ما بيچارهمردم میخندند و به مصداق ِ ضربالمثل ِ « خود گوزی و خود خندی » ، دمبهدم ، گند ِ آن را شور و واشور میدهند .
اندکاندک به اين باور میرسم که دنيا جای ِ پست و پلشت و نکبتی است . از سويی ، میبينم با اين دو چشم ِ سر ِ خود ( منظورم اين است که با چشم ِ کونام نمیبينم ؛ وگرنه من ، دو چشم هم بر لمبرين ِ خود دارم که گايندگانام را خوب میبيند و به خاطر میسپارد ) که ايرانی آنقدر هزارپاره شده که وصلهکردناش عملاً به حيطهی ِ محال پيوسته ؛ و از سوی ِ ديگر ، خوب که مینگرم ، همهی ِ غوغا را بر سر ِ غارت میبينم .
امريکای ِ جهاندار ، اسير ِ مشتی کهنهرهزن ِ جهان ، و يک فقره ودکاخور ِ خرسگای ِ بیمصرف ( در حيرتام که پوشکين و گوگول و تولستوی و داستايفسکی و ... از کجای ِ اين نکبتکشور بيرون آمدهاند . ای ناموس و قاموسات را گاييدم هيولا ، کمونيسم ، روسيّه . ) و آن حقير آشغال : ريدهی ِ مائوی ِ پفيوز : چين ِ گُه ، شده است ؛ و مرعوب ِ « ارهاب عدوّ الدّين » ِ هيولا .
اندکاندک دارم برمیگردم .
همين روزهاست که بروم « چکامهی ِ ستايش » را بردارم و به جایاش ، دردمندانه ، هجو کنم اين « آغازهی ِ هزارهی ِ درمان » را !
بهزودی ، روزی خواهد آمد که معنای ِ مماشات را خواهيد فهميد . دير خواهد بود زمانی که دريابيد که هيولا اصولاً اهل ِ مماشات نيست ؛ مگر وقتی که نتواند .
جهان بايد خود را برای ِ فاجعهای هولناک آماده کند ؛ اگر امريکا همينطور شفشفکنان ...
?
آدينه ، دوّم ِ تيرماه ِ 1385 . 4 و 20 دقيقه .
سلام.1-آری کشتن چیز وحشتناکی است دوست من. خیلی هم چیز وحشتناکی است. هیچ انسانی با این گزاره فطری مخالف نیست و الا انسان نیست.2-دو چیز بیشتر نداریم انسان و ضدانسان 3-همه حرف های زیبا و کلی شما را قبول دارم اما...3-آیا کشتار مردم فلسطین به دست ضدانسان هایی از جنس اهریمن چیز وحشتناکی نیست؟ 4-آیا ایستادن در مقابل اهریمن چیز وحشتناکی است؟ 5-دوست عزیز! کشتن یا کشته شدن خط قرمز انسانیت نیست، بلکه زندگی ذلیلانه خط قرمز انسانیت است. 6-اگر خط قرمز انسانیت شما خشونت ورزی است و اگر خشونت را به هیچ وجه شایسته تقدس نمی دانید باید به مذاکراتی بنیادین بنشینیم. 7-اعتقاد بنیانی من این است که زندگی ذلیلانه هزاران بار پست تر از مرگ عزتمند است، بنابر این گزاره برای حفظ عزت انسانی و از بین بردن ذلتی که قدرت مداران دنیا می خواهند به ما قالب کنند حاضرم هر کاری بکنم. 8-اگر از دیدگاه شما، کشتن چیز وحشتناکی است، در صورت امکان و تمایل، اندکی به اخبار وحشی گری های دولت های غربی و اعمال ضدانسانی شان توجه کن، اندکی به کارنامه چندش اورشان درباره حقوق بشر، حقوق زندانیان، حقوق شهروندی، حقوق اسیران جنگی، حقوق زنان و حقوق اقلیت های قومی و دینی توجه کنید... 9-اگر حقیقتا کشتن را چیز وحشتناکی می دانید، هیچ هدفی را نباید توجیه گر کشتن بدانید. اگر برای این گزاره جوابی داشتید حاضرم تا همان جایی که هستید، پیاده بیایم و از محضرتان استفاده کنم.خدانگهدار
AntwortenLöschenخیلی خوب بود اگه همه می تونستیم از این زبان رک و فحشها توی نوشتنمون استفاده کنیم. باوری می کنی که من تازگیها احساس می کنم دو شحصیتی شدم ! توی دلم همین حرفها رو می زنم اما جلوی مردم با هزار آداب و قر و اطفار حرف می زنم . شما چطور ؟
AntwortenLöschen