محض اينکه باور کنين که اين شيعهی پفيوز تا کجا از مال ما دزدی کرده، و ازجمله از موسيقیمون، اين مصرع يا دو بيت کوتاه مختصر رو (که ما بالاخره نفهميديم در مرثيهی کدوميکی ازين نطفههای بسمالله سرودهکرده شده)، اينبار با «بشکن» بخونين و، مفصّلاً قر بدين، که باورتون بشه! (عرقم اگه داشتين، يادتون نره وا!!)
دختر بدرالدّجا
امشب سهجا دارد عزا
گاه میگويد پدر،
گاهی حسن، گاهی رضا
دختر بدرالدّجا
...
امشب سهجا دارد عزا
گاه میگويد پدر،
گاهی حسن، گاهی رضا
دختر بدرالدّجا
...
که اگه دوس داشتين میتونين فیالمثل ادامه هم بدين (با مکث در ميان هر بيت؛ برای هماهنگشدن با موسيخی مخصوص بيت!):
آخ! دختر بدرالدّجا
امشب چقد شدی بلا!
اينقده قر و غمزه نيا
اين وختِ شب میری کجا!؟
...
مهدیِ عج بهِت میگه
باز وايسّادی؟! بيا ديگه!!
بيا بريم کاباره
يهشب گنا نداره!
من کافر چشسفيدم
جواب باباتو خودم میدم!!
امشب چقد شدی بلا!
اينقده قر و غمزه نيا
اين وختِ شب میری کجا!؟
...
مهدیِ عج بهِت میگه
باز وايسّادی؟! بيا ديگه!!
بيا بريم کاباره
يهشب گنا نداره!
من کافر چشسفيدم
جواب باباتو خودم میدم!!

Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen