
(از بيگدلی قمی)
گربهای را شيخكی میزد ميان مدرسه
با نوک نعلين خود، زآنسان که دل میشد کباب
عارفی گفتا بدو، کای پيشوای اهل حق
گربه را چهبْوَد گنه، کاينسان زنيدش بیحساب؟
گفت: از مخرج «مَعو» را خود نمیگويد درست!
هم نداند، هم ندارد هيچ قصدِ اکتساب
من زنایاش را، فرازِ بام، صد رَه ديدهام
چون زناکار است، بیشک نيز مینوشد شراب!
هم بُوَد از شارباش پيدا که صوفیمشرب است!
کفر صوفی نيز، روشنتر بُوَد از آفتاب!!
لاجرم، بر فتوی اينبنده، مهدورالدّم است
قتل او واجب بُوَد بر مؤمنين، از شيخ و شاب!
با نوک نعلين خود، زآنسان که دل میشد کباب
عارفی گفتا بدو، کای پيشوای اهل حق
گربه را چهبْوَد گنه، کاينسان زنيدش بیحساب؟
گفت: از مخرج «مَعو» را خود نمیگويد درست!
هم نداند، هم ندارد هيچ قصدِ اکتساب
من زنایاش را، فرازِ بام، صد رَه ديدهام
چون زناکار است، بیشک نيز مینوشد شراب!
هم بُوَد از شارباش پيدا که صوفیمشرب است!
کفر صوفی نيز، روشنتر بُوَد از آفتاب!!
لاجرم، بر فتوی اينبنده، مهدورالدّم است
قتل او واجب بُوَد بر مؤمنين، از شيخ و شاب!
?
اين قطعهی زيبا را، نخست اينجا ديدم:
https://www.facebook.com/photo.php?fbid=156689007747786&set=a.149066701843350.38196.133573303392690&type=1
با يک غلط تايپی، و انبوهی بیروشیهای تايپیِ بعضاً از نوعِ غلط!
خوشام آمده بود که آن را نقل کنم؛ امّا «اشتراک» مثل اين بود که بر نادرستیهای تايپی آن، صحّه نهاده باشم (و برای رفعِ اين ظنِّ ناروا، لازم میبود که باز در کامنت، افاضه بروم!)؛ پس، در گاوگل سيرچ کردم، و از ميان مواردی که نشان میداد، به فقرهی ذيل دخول نموده، و آنجا نظم مزبور را يافتم:
http://forum.p30world.com/archive/index.php/t-51526.html
امّا بازهم با انبوهی از کژروشیهای تايپی نسبةً معمول!
...
و اين شد که ناچار شدم (صدالبتّه، بیآنکه بتوانم از صحّت کلّی نقل –بهحيث تعداد ابيات و، کمال نقل و، غيره- مطمئن باشم؛ و صرفاً مستند به همين دو منبع) بعد از اصلاح آن فقرات مذکورهی نافوقالذّکر، آن را مَستَقلّاً بياورم!!
2
https://www.facebook.com/notes/mehdi-sohrabi/%D8%B4%D9%8A%D8%AE-%D9%88-%DA%AF%D8%B1%D8%A8%D9%87-%D8%A7%D8%B2-%D8%A8%D9%8A%DA%AF%D8%AF%D9%84%DB%8C-%D9%82%D9%85%DB%8C/256362881053310
$
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen