خندهی ِ سرد [1]
صبحگاهان که بسته میمانَد
ماهی ِ آبنوس در زنجير ،
دُم ِ طاووس پر میافشاند ،
روی ِ اين بام ِ تن بشسته ز قير
چهرهسازان ِ اين سرای ِ درشت ،
رنگدانها گرفتهاند به کف .
میشتابد ددی شکافته پشت ،
بر سر ِ موجهای ِ همچو صدف .
خندهها میکنند از همه سو ،
بر تکاپوی ِ اين سحرخيزان .
روشنان سر به سر در آب فرو ،
به يکی موی گشته آويزان .
دلربايان ِ آب بر لب ِ آب
جای بگرفتهند .
رهروان با شتاب و در تک و تاب
پای بگرفتهند .
ليک باد ِ دمنده میآيد ،
سرکش و تند ،
لب از اين خنده بسته میمانَد .
هيکلی ايستاده میپايد .
صبح چون کاروان ِ دزد زده ،
مینشيند فسرده ؛
چشم بر دزد ِ رفته میدوزد ؛
خندهی ِ سرد را میآموزد .
?
[1] نيما يوشيج ؛ زندگی و آثار ِ او . از دکتر ابوالقاسم جنّتی عطائی . بنگاه مطبوعاتی صفیعليشاه . دوّم ، اسفند ماه 1346 – فوريه 1968 ؛ ص 259.
مجموعهی ِ کامل ِ اشعار ِ نيما يوشيج ؛ فارسی و طبری . تدوين سيروس طاهباز . انتشارات ِ نگاه . اوّل 1370 ؛ ص 8 – 287. ( تاريخ ِ شعر در اين کتاب 1319 آمده . )
اندک تفاوت ِ شعر در اين دو کتاب ، محدود است به پارهای نشانهگذاریها ( ويرگول ، و ... ) . ممکن است به استناد ِ اين اختلاف ، اينگونه تصوّر شود که در هر دو منبع ، نشانهگذاریها از اهتمامکنندگان باشد ، نه از شخص ِ نيما ؛ امّا چنان که از يک صفحه از دو صفحه عکس ِ دست نوشتهی ِ نيما که در آغاز ِ « مجموعهی ِ کامل ... » آمده ، ديده میشود نيما نشانهگذاری میکرده . پس برای ِ اين اختلافات بايد گفت : متأسّفانه ! آن وقت همين ما فضلات مدعّیايم که مثلاً میخواهيم متون ِ کهن ِ فارسی تصحيح کرده کنيم !
از زحمات حضرتعالی در ساماندهی تمپلت وبلاگ خود تشکر فراوان دارم
AntwortenLöschenسلام و درود بر تو عزیزم
AntwortenLöschenمن همیشه ارادتمند بودم و هستم
مگه میشه شما رو فراموش کنم
این چه حرفیه می زنین
والله این مدت اتفاقاتی افتاد
که کم می اومدم
خیلی هم سراغ شما رو می گرفتم
ولی خبری ازتون نداشتم
لینکدونی الفبایی هنوز یادمه عزیز
خودت می دونی دوستت دارم
خوشحالم کردی که به من سر زدی
از ته دل گفتم خیلی خوشحال شدم
یه دوست قدیمی رو دیدم
آدرس جدید وبلاگ من
http://khorramdin-blog.blogspot.com/
خوش باشی و سربلند
تا درودی دگر بدرود