ترانهای در مايهیِ غيبتِ ولیِّ عصر
حضرتِ مسعود هلو!
(ارواحالمجاهدين علیالقاعدين اجراً عظيما لهُالفداء)
مسعود، امامِ عصر، ازآناند در کمون
گويا زده دوثلثِ بواسيرشان، برون
گشته دَمَر، بهحيرت ازين چرخِ واژگون
کاينک، چگونه بايدشان داد، باز، کون!!
::::
شنبه، 10 آبان 1393؛ اوّلِ نوامبر 2014
برایِ اين نوشتهیِ گيلهمرد:
در کامنت نياوردم؛ و بهجایِ آن، اين توضيح را گذاشتم:
در اين سواليخ که ما را جرأت يُخ! چون از شما هيچ بعيد نيست برويد به حضرتِ عجّالهُلو خبر ببريد؛ امّا، در سواليخاتِ خودمان، معالاشتراک، هرچه میخواهد دلِ تنگام، میگوزییییم!
خدا را چه ديدهايد...
نسخهیِ خطّی:
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen