به بهانهیِ اين ويدئو:
http://youtu.be/A0k5fcN2bAg
آقای نفيسی را که نمیشناسم، و حرفهایاش هم ظاهراً منطقیست؛ و اصلاً هم اهميّت نمیدهم که پشتِ نامه و امضاها، دستِ جمهوری اسلامی در کار هست، و میتواند باشد، يا نه. يکچيز کاملاً روشن است، و آن اين است که (از واژهی «منافق» استفاده نمیکنم، چون اوّلاً تأسیجستن به تعابيرِ جمهوریِ نکباتِ الهیست؛ و ثانياً اين واژه برایِ من بهيادآورندهیِ گروهی از آزادوارانِ يثرب است که در حدِّ توانِ خود، در برابرِ محمّد نبیالله ايستادهاند؛ و من برایِ ايشان –با همين نام!- احترامِ بسيار قائلام.) سازمانِ مجاهدينِ خلق، بهمعنایِ دقيقِ کلمه، يک سازمانِ کاملاً «تروريستی» بوده، هست، و خواهد بود.
چنانچه به کليّتِ تاريخچهیِ اين سازمانِ صدبدتر از جمهوریِ نکباتِ الهیِ رفيقِ نيمهراهشان خمينیِ قدّسسرّه، نيمنگاهی هم بيفکنيم، آشکارا پيداست که از لحظهیِ ولادت از دامانِ قدسیِ "نهضتِ [بهاصطلاح] آزادی"، تروريست تشريف داشتهاند.
از مرحومِ امام (که سلام و قيامِ کلّيّهیِ خَرَزاتِ جميعِ کفّار و فسّاقِ جهان و حومه، از آغاز تا کنون، بر پس و پيشِ جدّات و مادينهپيوندانِ "از حرّمت عليکم تا به قدسلف" ايشان باد!) شنيده يا خواندهام که همان سالها پيش، آن سهتن بنيانگذارانِ اين سازمانِ مخوفهیِ شريفه، رفتهاند نجف، که از مرحومِ آقایِ مرتحلِ سالها بعد، جوازِ شرعیِ "آدمکشیِ بهحق، با سلاحِ گرم" (يا به زعم و بيانِ خودشان: "مبارزهیِ مسلّحانه") بگيرند؛ که مرحومِ حاجآقایِ مرتحل، ندادهاند! دلشان نخواسته که بدهند؛ و لٰکن معالاسف، گويا جایِ دادنشان هم قدری مدرّد بوده؛ که اعنی: درد داشته!!
و بعد، ببينيد فخرکاریهایِ اين سازمانِ بازهم مخوفهیِ شريفه، در سالهایِ پيش از 57، کلاً چه بوده؟ جز تلاش برایِ آدمکشیِ برحقّ!؟ (که ای من برينم به اين واژهیِ حق...؛ يا بهفرمودهیِ شاعر: به حقِّ "حق"، که برينم به قافِ واژهیِ حق!)
ازآن احمدِ رضاييشان که افتخارش اين بوده که سيخِ نارنجک را کشيده، و چند مأمورِ وظيفهشناس را، با خودِ بوگندویاش، ترکّانده؛ تا آن مهدیِ رضايیشان که به سهبار اعدام محکوم شده، و نمیدانم چندصد سال حبسِ ابد؛ و آن ديگران و ديگرانشان، همه و همه، يکمشت تروريستِ ناجور بودهاند. گويا انگار تروريست بايد حتماً دوسه فقره شاخِ مقبول نيز داشته بوده باشد؛ که ايشان نداشتهاند، طفلک!
بعد از 57 که مثل کُسِ بز باز است و، مثلِ روز روشن، که کارشان چه بوده: ترور! و گيرم که ترورِ يکمشت تفالهیِ پلشت، که سهمِ قدسیِ ايشان را قلفتی بالا کشيده بودهاند!
و الآن هم که در اين سالهایِ اواخر، بهويژه بعد از آزادیِ عراق، جرأتِ ترور پيدا نکردهاند؛ و هنوز مردّد (يعنی همان "انگشتبهکون") ماندهاند؛ و بهشدّت در پیِ زدودنِ نامشان از سياههیِ تروريسم!
...
و امّا، اينکه همچنان تروريست خواهند بود، دليلِ بسيار سادهای دارد: آرمِ سازمانشان اين را فرياد میزند! و فقط درصورتی میتوانند تروريست نباشند، که "نباشند"!!
و
ضمناً، در اين ويدئو، نمايندهیِ کفبهلبآوردهشان نيز، نمونهیِ نوعی و عينیِ «تروريستِ عصبی» را بهنمايش میگذارد...
جمعه، 9 دی، 30 دسامبر 2011
پیدیاف:http://mehdisohrabi.files.wordpress.com/2012/01/mojahedin_terorist2.pdf
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen