درياچهیِ اروميّه نخشکيده؛ خشکانده شده، و بايد میشد!
در اينباره، با چند نکته و موضوعِ بهشدّت درخورِ طرح و چالش روبهروييم که سعی میکنم در حدّی که از من برمیآيد، بدان بپردازم:
1. همانگونه که در عنوانِ اين يادداشت آوردهام، درياچهیِ اروميّه «خشک» نشده، بلکه «خشکانده» شده! من اين موضوع را هميشه در رأسِ ذهنام نگاه میدارم که: وقتی از «اسلام» سخن میرود، بهکاربردنِ وجهِ «لازم»ِ افعالی ازيندست، اگرنه دروغ، دستِکم خطايی بزرگ بيش نيست؛ خطايی که از اسلامناشناسیِ گوينده برمیآيد...
2. پروژهیِ خشکاندنِ درياچهیِ اروميّه، از بهمنِ 57 آغاز شده (نمیگويم از 622 ميلادی آغاز شده، ادامه يافته، دچارِ وقفه شده، و در بهمنِ 57، تجديد مطلع نموده، چون میدانم مرا به «وهم» نسبت خواهيد کرد؛ و اين، اگرچه برایِ من زيان ندارد، مزاجِ شما را چون سمِّ قاتل است؛ و باعث میشود که –با تمسّک به «هپروتی»خواندنِ اين فقير- بهانهای ديگر، برایِ هرچهبيشتر خزيدن در لاکِ توهّماتِ «اسلامعزيزپندارانه»یِ خود بيابيد!)...
چرا امروز بهفکر افتادهايم -امروز که پروژه بهاتمام رسيده و بهرهبرداریِ اهريمن آغاز گشته-؟! شايد داريم برایاش جشن میگيريم. و چهقدر دوست داريم که تنی، چندده تنی، و يا حتّی چندصد تنی از جوانانمان را هم، در اين جشنِ شوم، به قربانگاه ببريم!
از لايهیِ عميقِ موضوع که بگذريم (که يعنی مثلاً بکوشيم که گويندهیِ حاضر را به «ديدگاهِ کينتوزِ اسطورهنگر» نسبت دهيم)، از شمايان میپرسم: پروژهیِ ساختِ اين سدهایِ نکبت از کی آغاز شده؟ ازآنروز تا به امروز، مرده بودند اين کارشناسانِ دلآتشگرفته!؟
خير، زنده بودند و در مشاغلِ شريفِ کارشناسانهشان مشغول! فقط فکر نمیکردند که «اينطور» از کار دربيايد! تصوّر میفرمودند که اهريمن دارد برایِ مردمانِ منطقه، «خيرات» صرف مینمايد! زهی خوشباوری!
و اين «خوشباوری و، بعد آهوفغان سردادن» منحصر به اين يکمورد نيست. کارمان بوده و هست و خواهد بود. -چرا؟ چون اهريمن را نمیشناسيم. چون خود را عقلِ کل میپنداريم، و هيچ نيازی به مطالعهیِ شناسنامهیِ اين خسترِ بويناک، اين حضرتِ اقدسِ اعلی، در خود احساس نمیکنيم. که اگر احساس میکرديم، و اندککی سر به گذشته فرو میبرديم، به قطع و يقين درمیيافتيم که: اهريمن برایِ نابودی آمده است! [1]
برایِ «نابودی» آمده، و برایِ «ويرانهساختن»؛ امّا، آن بیهوشیِ منگی که از سمومِ دهاناش در ما دميده شده، ما را وامیدارد که اَرمانِ «ساختن» را در مرکزِ خيالِ پودهیِ خود بنشانيم، و بر انبوهِ «ويرانه»هایِ دمبهدمافزونشوندهیِ دستکارِ حضرتاش، چشم فروپوشيم...
3. امروز، اين فقط درياچهیِ اروميّه نيست که راهِ نابودی سپردانده شده، بلکه (بگذريم از سرتاسرِ متصرّفات، و کليّتِ مستهلکاتِ هزاروچارصدسالهیِ اسلامی) يک کشور با همهیِ هست و نيستاش، "نيست" شده. شما میفرماييد: هست؟ -باشد؛ اينطور تصوّر کنيد...
4. اگر کسانی چنين متوهّم شدهاند که میتوان از نمدِ لاشهیِ درياچهیِ اروميّه، کلاهی برایِ «انقلّابِ براندازیِ نظامِ اقدسِ اعلی» بافت و يافت، بايد بگويم:
ای مانده در خيال! بمان؛ بازهم بمان!
اينقبيل اشخاص تصوّر میکنند برایِ مثلاً مردمانِ تهران، اصفهان، شيراز، مشهد، خرّمآباد، زاهدان، رشت، يزد، و...، اصولاً اهميّتی دارد که درياچهیِ اروميّه خشکانده شده، يا بهزعمِ برخی از مايان: خشکيده!
چُنين تصوّری نفرماييد، که عينِ «تصوّر» خواهد بود!!!
5. نخواستم بگويم (يعنی واقعِ امر، میترسم بگويم) که پارگکی، بهگُمانام میرسد استارتِ اين شور و غوغایِ بیمعنی نيز، به احتمالِ قريب به يقين، میتواند از جانبِ شخصِ شخيصِ مقامِ عظمایِ اهريمن (صلیالله عليه وآله و سلّم) بوده باشد...
6. تو خود حديثِ مفصّل بخوان ازين مجمل!
17 شهريور 1390
:
?
پابرگها:
[1] اشاره به روايات مربوط به تولّد حضرت رسول اکرمتان:
(چون به کتب معتبر تاريخ اسلام، مانند يعقوبی و طبری و... دسترس ندارم، بهناچار عجالةً همينها را داشته باشيد)
پسنگاره (10 خرداد 1396؛ 31 می 2017):
جالب است! هيچيک از اين دو سايتِ محترم، ديگر «موجود» نمیبُوَد!
وجدانمان چيز شد که نکند ارجاعِ اين اکفرالاکفراء به نوشتههایِ سايتَينِ مبارک، بانیِ اصلیِ حذفِ آندو بوده باشد! اين بارِ اوّلمان نيست که سايت میبنديم!!
ظاهراً، ابزارهایِ اين خرفستران، اين را که اشخاص از کجا و با چه لينکی به سايت آمدهاند نشان داده، و ديدهاند: ای وای! ددهشان وای!! مطالبِ قدسیشان موردِ استفادهیِ ضدِّ قدسی واقع شده؛ و در اسرعِ اوقات، سايتِ محترمه را به مستراب تُمباندهاند، که اعنی خلاص!
::::
خواستيد، خودتان جستوجو کنيد: «وقايعِ شبِ ولادتِ رسولالله»، «فروريختنِ کنگرهیِ طاقِ کسری»،...
وجدانمان چيز شد که نکند ارجاعِ اين اکفرالاکفراء به نوشتههایِ سايتَينِ مبارک، بانیِ اصلیِ حذفِ آندو بوده باشد! اين بارِ اوّلمان نيست که سايت میبنديم!!
ظاهراً، ابزارهایِ اين خرفستران، اين را که اشخاص از کجا و با چه لينکی به سايت آمدهاند نشان داده، و ديدهاند: ای وای! ددهشان وای!! مطالبِ قدسیشان موردِ استفادهیِ ضدِّ قدسی واقع شده؛ و در اسرعِ اوقات، سايتِ محترمه را به مستراب تُمباندهاند، که اعنی خلاص!
::::
خواستيد، خودتان جستوجو کنيد: «وقايعِ شبِ ولادتِ رسولالله»، «فروريختنِ کنگرهیِ طاقِ کسری»،...
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen