در فيسبوک دوستی، ويدئوی جالبی ديدم از «آواز در گنبد»...
اين، میتواند به عنوان نمونهی عينیِ اثباتیِ اين راستينهی تاکنون پوشيدهمانده، مطرح گردد که:
اصولاً گنبد (و بهطورکلّی: کلّيّت سازهی سرقتشده توسّط مساجد) کمترين ربطی به «مسجد» و «اسلام» ندارد!
«گنبد» در اصل، «سماعخانه» بوده. باز، صوفيّه کفچيز دراز نکنند، که: پس مال ماست...؛ چون «صوفيّه» خود سارق اين سازهها بهشمارمیروند...!
×××
سرتاپای گذشتهی ما، غرقه در تاريکیست.
بنای اسلامی، چنانکه تاريخ گواهی میدهد، همانا «کعبه» است... اينجا، ندايی، گوش مرا به باد دشنام میگيرد، که: مردک! کعبه، ازآن ماست؛ ازآن من: بولحکم، عبدالعزّیٰ، نضربنحارث، هند، ...
و من هيچ پاسخی ندارم... چرا که، راست میگويند...
«اسلام» از خود هيچ ندارد. نماد و نمودِ اسلام، همان است که بر پرچم برخی ممالک مفتوحه ديده میشود: تيغ!!!
×××
و چقدر از علاقه و گرايش ذاتی و درونیِ ايرانی به گنبد، بهرهی شرارت برده است شرير...
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen