در وجهِ ناحقيقیِ انقلاباتِ سبزِ بهاری و غيره تا نفیِ هم فيهاخالدون!
آدونيس شاعر سوری:
در تمامی رويدادهائی که انقلابهای عربی خوانده شدند و من نيز در ابتدا از آنها در متون متعدد پشتيبانی کردم جای يک چيز اصلی و بنيادين يعنی گسست از اسلام سازمانيافته و نهادينهشده خالی بوده است... من نمیتوانم انقلابی را تصور کنم که در آن برای انقلابيون جداکردن دين از دولت، انديشيدن به شهروندی، جايگاه زن و آزادساختن او از يوغ فقه در کانون مطالبات نباشد
از روزنامه ليبراسيون مترجم فواد روستايی
نقل از: فيسبوک (فاروق اميری)
بايد ديد چه مشکلی در شناختِ جنابِ آدونيس بوده که دوزاریاش قدری دير افتاده! که میگويد «من نيز در ابتدا از آنها در متون متعدد پشتيبانی کردم...»!
من (اگرچه سندِ کتبی ندارم و تنها شاهدانِ شفاهیام چند تن از دوستاناند) از همان نخستين تحرّکاتِ بعداً موسوم به «بهارِ عربی»، نسبت به اين فاجعه، پيشبينیِ ويژهای داشتم که خيلی زود واقعيّت يافت.
خاورِ ميانهیِ اسلامزده، مشکلِ عجيبی دارد که با اشکالِ شناختهشدهیِ هلووار و سهلالوصولِ نسخهپيچانهیِ آنها که من هنوز نفهميدهام که میفهمند يا نمیفهمند، نمیتوان از پسِ آن برآمد!
حتّی در موردِ ايرانِ کنونی (که شايد بسيارانی از ما، آن را شديداً مستعدِّ حرکتی مثلاً حالا سکولار که نه، لااقل دوکولار، میدانيم) نيز، نظرِ من اين است که هرگونه «انقلاب»، مطمئنّاً، پيروزِ ميدانی جز اسلامِ نابِ محمّدی نخواهد داشت...
ازآنجا که انقلاب يعنی حرکت و خروشی مبتنی بر تحريک و هيجان، بايد ديد در جوامعی که موردِ بحثِ ماست، «قدرت و توانِ ايجادِ تحريک و هيجان» دستِ کدام بیپدر جماعتیست!
قطعاً دستِ ملحدان و مرتدّان و مخالفانِ دين، يا حتّی تلاشگرانِ "جدايیِ دين از حکومت" که نيست... (گرچه، البتّه، من اين شعارِ «جدايی...» را، جايی که سروکار با اسلام است، جز نيرنگ-دستاويزِ لايههایِ محافظِ الوهيّت، يا لااقل ياوهیِ کاملاً مهملی بيش نمیدانم). پس دستِ کيست؟ بگرديم، خيلی زود پيدا میشود! گيرم که نه اين ورژن و آن ورژن، بلکه يک ورژنِ هنوز اعلامنشدهیِ آن! که اعنی بازهم: ز هر طرف که کنی انقلاب، دوباره ذوالفقار در شکم و کلاً اسير، صاف تویِ جُوالِ قدسیاش بيدار میشوی! و چهبسا اينبار، با هيئتی آمده فوقِ مجرّب و جهانپسند، که ديگر غلط میکنی دم از نادموکراسيّت و نقضِ حقوقالبشرش بزنی!!
::::
پس راه چيست؟
ضربالفشلی مشهدی داريم که میفرمايد: مِدِنُم، ولی نُمُگُم!!
::::
شنبه، 12 ارديبهشت 1394؛ 2 می 2015
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen