روزگاری مهدورالدّم بودم
تا همين چندی پيش .
امّا امروز لطف ِ الهی شامل ِ حالام شد .
مرد ِ اطّلاعاتی
شمشير ِ ثواباش را لوله کرد
( بعيد میدانم جز ماتحتاش جايی برای ِ آن وجود داشته باشد )
و بخشنامهای از آستين بهدرآورد :
چرا طوری رفتار میکنی که مردم بگويند ديوانه است ؟!
تو میگويی يا مردم ؟
----------------- من گفتم .
شش کانال ِ تلويزيونات را سه ماه با ما نصف کن ؛ آنوقت میفهمی مردم من و مانندان ِ مرا چه میگويند .
کاردش میزدی نم ِ خون پس نمیداد ، يارو !
تهديد کرد : میخواهی بدهم حالات را بگيرند ؟
گفتم : حال داری ها !
حالمون کجا بود ؟
حالمونو هزار و چارصد ساله روزی هزار و چارصد بار دارين میگيرين . ديگه چيزی نمونده ...
( خواستم بگويم : بهتر نيست بروی به فکر ِ رزرو کردن ِ جا باشی برای ِ رهبرانات در هتلفاضل ِ تکريت ؟ - امّا رحمام آمد . هرچه نباشد سيّد ِ اولاد ِ پيغمبرند ؛ شايد خوششان نيايد ... )
$
الدّرک الاوّل .
tabrik.
AntwortenLöschentoo in keshvar hame be aghayede man tohin mikonan, ta man mikham be yeki tohin konam hame migan ehteram be aghayed chi mishe!