(افواهيّاتالشّيعه!)
روايتِ ديگری نيز هست، يا لااقل من اينطور شنيدهام (و گويا بايد گفت: هذا مِن افواهيّاتالشّيعه!) که:
يزيد، عمرو عاص را به خواستگاری میفرستد. در راه به امام حسين میرسد؛ حضرت میپرسند: کجا ملعون؟ میگويد: يا حضرتِ امام حسين عليهالسّلام! به خواستگاریِ فلانه زن میروم، از برایِ يزيدِ کونبرشته (لعنةالله عليه!) و البتّه، خودِ من هم چلاق و بیميل نيستم و چکّشی چند از بهرِ خويش خواهم زد. حضرت میفرمايند: برایِ ما هم بگو!
عمرو عاصِ ملاعين نزدِ هلو رفته و تمنّایِ هرسه چِزليس را طرح میکند. زن میگويد: میخواهم با خودِ تو مشورتِ کنم. تو چه میگويی؟ آن ملاعين میفرمايد:
اگر میخواهی دنيا را داشته باشی، يزيد؛ اگر آخرت و بهشت میجويی (غلمان هم دارد ها!)، حضرتِ سيّدالشّهدا عليهالسّلام؛ و چنانچه نه دنيا میخواهی و نه آخرت، مرا انتخاب کن!
بديهیست که زن، سرورِ و سالارِ شهيدان را (مع غلمان) ترجيح میدهد...
و از اينجاست که گفتهاند: عمرو عاص در مشورت خيانت نکرد!!
&
متنِ عکسی از: وبلاگِ نقدِ قرآن
https://www.facebook.com/photo.php?fbid=573051112768390&set=a.407325269340976.96727.407320509341452&type=1&relevant_count=1&ref=nf
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen