دوستان که چرتِ فسقخشکهشان ناجور پاره شده بود، پرسان همی گشتند که: اينک! اگر خل نشدستی، باری بگوی از بهرِ چه، ما را از اعمالمان بازهمیداری و ايدون عربدهیِ گوزخندهات بر آسمان عروج همیکند؟
گفتم: براتون میخونم... و خواندم. جز ميزبان که خود زمانی در سلکِ علما بوده بود، و اين جماعتِ اراجيفنويس را خوب میشناخت، سايرين بالاتّفاق اعتراض کردند که: کسشير نگو مردِ حسابی! مگه میشه؟... و حتّی وقتی کتاب را عيناً نشان دادم بازهم باور نمیکردند.
×××
اينک! اين شما، و اينهم اصلِ افاضهیِ حضرتِ آيةالله چلوصافیِ اصفهانی؛ در مقياسِ ادبالخلا! (البت، افاضاتِ اون خرفستر، با اضافاتِ اين چلغوز، پارهاختلافاتی داشت؛ از جمله اوشون ريدن زيرِ درختِ ميوهدار رو هم ممنوع کرده بود!)
مسألهی 64.
در چهار جا تخلی حرام است:
اول - در كوچههای بنبست، در صورتی كه صاحبانش اجازه نداده باشند.
دوم - در ملك كسی كه اجازه تخلی نداده است.
سوم - در جايی كه برای عده مخصوصی وقف شدهاست مثل بعضی از مدرسهها.
چهارم - روی قبر مؤمنين در صورتی كه بیاحترامی به آنان باشد.
http://www.aviny.com/Ahkam/ResalehSafiGolpaygani/resale04.aspx

Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen