ای جدّتو بخورم من...
که مردم از تشنگی!
...
بیخودی باد نکن دخترجون...
بشکه رو میگم!!
http://www.bbc.co.uk/persian/interactivity/2012/09/120930_userphoto_oktoberfest.shtml
×××
https://www.facebook.com/fardayerowshan/posts/360702250680782
Sonntag, September 30, 2012
اکتبرفِست / Oktoberfest
"اکتبرفست، جشنوارهای است دو هفتهای که هر سال در آخر سپتامبر و آغاز اکتبر در شهر مونيخ آلمان برگزار میشود. در اين جشنواره بيش از ۶ ميليون نفر شرکت میکنند و هر سال نزديک به ۶ ميليون ليتر آبجو در طول اين جشن مصرف میشود."
http://www.bbc.co.uk/persian/interactivity/2012/09/120930_userphoto_oktoberfest.shtml
***
https://www.facebook.com/media/set/?set=a.213840415413652.52162.100003630847717&type=1
http://www.bbc.co.uk/persian/interactivity/2012/09/120930_userphoto_oktoberfest.shtml
***
https://www.facebook.com/media/set/?set=a.213840415413652.52162.100003630847717&type=1
ای که الهی...
ای که الهی از عذابِ الهی خلاص نشی حماس!
سیوسه ساله از توبرهیِ آغایِ ما میخوری و،
از خايهیِ مقامِ عظمایِ ما میری بالا! گشنهگدا!
اونوخ، حالا،
عنوانِ «رهبر مسلمين جهان» رو، اينجوری میدی بهگا؟
...
مرتيکهیِ خلا!!
***
https://www.facebook.com/fardayerowshan/posts/288348317940284
سیوسه ساله از توبرهیِ آغایِ ما میخوری و،
از خايهیِ مقامِ عظمایِ ما میری بالا! گشنهگدا!
اونوخ، حالا،
عنوانِ «رهبر مسلمين جهان» رو، اينجوری میدی بهگا؟
...
مرتيکهیِ خلا!!
خالد مشعل: اردوغان نهتنها رهبر ترکيه، بلکه يک رهبر جهان اسلام است
http://www.bbc.co.uk/persian/world/2012/09/120930_l31_turkey_ak_party_congress_hamas.shtml
***
https://www.facebook.com/fardayerowshan/posts/288348317940284
تغييرِ جنسيّت
جايزهی ۶۵ ميليون دلاری تاجر هنگکنگی به داماد آينده
http://www.bbc.co.uk/persian/world/2012/09/120928_l93_hongkong_husband.shtml
ببين،
من به ضرس و ضرطِ قاطع، اعلام میکنم که حاضرم برم تغييرِ جنسيّت بدم، لکنمعالاسف، بشم مث خودت، دختر! هلو!!
اصلاً میشم شغالِت!
...
56 -يا به اصحِّ روايات: 65- ميليون که هيچ، 5 و ششدهمم که بدی، عقدِت میکنم...
گورِ جدّ جهودم کرده!
آخه خيلی پوللازمام، گوگولی!!
***
https://www.facebook.com/fardayerowshan/posts/356287141129082
نقولا بسيلی نقولا
بنده به ضرطِ قاطع حدس میزنم که اين «نقولا بسيلی نقولا» از شيعيانِ خلّصِ، امّا مختفیِ امام "نقی" بوده؛ و معهذا علانيّه اعلام میکنيم که: لاکنمعالاسف، آزاد بايد گردد...
https://www.facebook.com/fardayerowshan/posts/474058362628134
توليدکنندهی فيلم "بیگناهی مسلمانان" بازداشت شد
http://chrr.biz/spip.php?article18852
من و هوشنگ و فلسطينیجماعت!
دورانِ اجباری (در جبهههایِ باطل عليهِ باطل) دوستی آبادانی داشتم (از منقضیخدمتهایِ 56؛ که برایِ خدمتِ ششماهه، دوباره آورده بودندشان اجباری)... يکبار از فلسطينیها دفاع میکردم، نگاهِ چپاندرقيچیِ ناجوری به من انداخت و پرسيد: سهرابی، تو، تاحالا فلسطينی ديدهای؟
گفتم: نه، هوشنگجان!
با هم خيلی دوست بوديم... از زيرِ سبيلهایِ بلندِ نيچهوارش، رو به من غرّش کرد: پس گه میخوری که دفاع میکنی!
اعتراض کردم، گفت: من در آبادان و خرمشهر، از همهجور ملل و اقوام ديدهام... امّا خارکستهتر از فلسطينیجماعت نديدهام! (شک ندارم که او گفت: «ناتوتر»؛ امّا وقتی نوشتم، ديدم خيلی بدشکل میشود!!)
...
در تمامِ اين سالها، هرروز، در آستانِ پولادينِ يقين بانگ برمیدارم:
تو راست میگفتی، هوشنگجان!
خارکستهتر از فلسطينیجماعت وجود ندارد!!
https://www.facebook.com/photo.php?fbid=213297775467916&set=a.106100846187610.6557.100003630847717&type=1
گفتم: نه، هوشنگجان!
با هم خيلی دوست بوديم... از زيرِ سبيلهایِ بلندِ نيچهوارش، رو به من غرّش کرد: پس گه میخوری که دفاع میکنی!
اعتراض کردم، گفت: من در آبادان و خرمشهر، از همهجور ملل و اقوام ديدهام... امّا خارکستهتر از فلسطينیجماعت نديدهام! (شک ندارم که او گفت: «ناتوتر»؛ امّا وقتی نوشتم، ديدم خيلی بدشکل میشود!!)
...
در تمامِ اين سالها، هرروز، در آستانِ پولادينِ يقين بانگ برمیدارم:
تو راست میگفتی، هوشنگجان!
خارکستهتر از فلسطينیجماعت وجود ندارد!!
شنبه، 8 مهر 1390، سپتامبر 29، 2012
https://www.facebook.com/photo.php?fbid=213297775467916&set=a.106100846187610.6557.100003630847717&type=1
Samstag, September 29, 2012
ياللعجب!!
عنوان که وحشتناک تکاندهندهست:
کودک آزاری: سکس اجباری با دختر بچهها بهجای کرايهتاکسی
...
و امّا، طوری که در متنِ اين "خبر-گزارش" آمده، پديدهیِ «ملکههایِ تاکسی» بايد بسيار شايع و رايج بوده باشد (وگرنه، بديهیست که از يکیدو موردِ نادرِ اتّفاقی، نمیتوان با اين عنوان ياد کرد)...
پرسش اينجاست:
آيا در همهیِ آن کلانشهر (کيپتاون) حتّی يک روزنامهیِ کمتيراژ يا راديو-تلويزيونکی محلّی هم يافت نمیشود که نظيرِ اين کژرفتاریِ بیاندازه گشاد را گزارش و اعلام کند تا خانوادهها هشيار شوند، و نيازی به اين نباشد که «کميتهیِ گزارشگرانِ حقوقِ بشر» بهزحمت بيفتد!؟
و باز امّا، به خودِ متنِ گزارشواره که دقيق شويم میبينيم که موضوع بيشتر به شوخی شباهت دارد:
««
×××
که ازجمله، نمیشود فهميد که مگر يک دختربچّه، در روز چهقدر نياز به تاکسی دارد که راننده بتواند بر سرِ کرايهیِ گزافِ آن، با او چنين پيمانی ببندد!؟ طوری که در "خبر" آمده، در «ملکه»شدن، دختربچّه در معرضِ هيچگونه تعرّضی نيست! (چون میخوانيم: «و يا در مقابلِ سکس...»!!)
و باز، ازجمله: يعنی فقط رانندهتاکسیها «در مقابلِ سکس، چند "رند"ی ناقابل به دختربچّهها» میپردازند! -الباقیِ مردها، لابد بلد نيستند!!
...
بگذريم، که امثالِ اين ياوه-دروغهایِ "دنيایِ مدرنِ خبر"، اندک نيست... (مثلاً، و از نوعِ ديگر، اينجا هم يکی هست:
http://melliun.org/iran/8606)
×××
بهقولِ ديريندوستِ سفرکردهام:
والتّمام!
شنبه، سپتامبر 29، 2012
کودک آزاری: سکس اجباری با دختر بچهها بهجای کرايهتاکسی
...
و امّا، طوری که در متنِ اين "خبر-گزارش" آمده، پديدهیِ «ملکههایِ تاکسی» بايد بسيار شايع و رايج بوده باشد (وگرنه، بديهیست که از يکیدو موردِ نادرِ اتّفاقی، نمیتوان با اين عنوان ياد کرد)...
پرسش اينجاست:
آيا در همهیِ آن کلانشهر (کيپتاون) حتّی يک روزنامهیِ کمتيراژ يا راديو-تلويزيونکی محلّی هم يافت نمیشود که نظيرِ اين کژرفتاریِ بیاندازه گشاد را گزارش و اعلام کند تا خانوادهها هشيار شوند، و نيازی به اين نباشد که «کميتهیِ گزارشگرانِ حقوقِ بشر» بهزحمت بيفتد!؟
و باز امّا، به خودِ متنِ گزارشواره که دقيق شويم میبينيم که موضوع بيشتر به شوخی شباهت دارد:
««
"ملکههای تاکسی" يکی از نمونههای کودکآزاری است. برخی از رانندگان دختربچهی زيبايی را انتخاب کرده و به او پيشنهاد میکنند که آن روز "ملکه"ی آنها شوند و بدينصورت کرايهی تاکسی آنروز از ملکه ستانده نمیشود؛ و يا مرد، در مقابل سکس، چند رندی (1) ناقابل به دختر میپردازد. اينگونه درخواستها بهعلت عدم آگاهی دخترهای در آستانهی دوران نوجوانی، که خانوادهشان نيز از توان مالی بسيار پايينی برخوردارند، معمولاً پذيرفته میشود؛ و اين آغازی میگردد برای برخی از اين دخترها که به تنفروشی میانجامد.»»
[زيرنويس: رند، واحد پول آفريقای جنوبی]
http://chrr.biz/spip.php?article18762
×××
که ازجمله، نمیشود فهميد که مگر يک دختربچّه، در روز چهقدر نياز به تاکسی دارد که راننده بتواند بر سرِ کرايهیِ گزافِ آن، با او چنين پيمانی ببندد!؟ طوری که در "خبر" آمده، در «ملکه»شدن، دختربچّه در معرضِ هيچگونه تعرّضی نيست! (چون میخوانيم: «و يا در مقابلِ سکس...»!!)
و باز، ازجمله: يعنی فقط رانندهتاکسیها «در مقابلِ سکس، چند "رند"ی ناقابل به دختربچّهها» میپردازند! -الباقیِ مردها، لابد بلد نيستند!!
...
بگذريم، که امثالِ اين ياوه-دروغهایِ "دنيایِ مدرنِ خبر"، اندک نيست... (مثلاً، و از نوعِ ديگر، اينجا هم يکی هست:
http://melliun.org/iran/8606)
×××
بهقولِ ديريندوستِ سفرکردهام:
والتّمام!
شنبه، سپتامبر 29، 2012
Freitag, September 28, 2012
خدايی که من...
خدايی که من میپرستم، دغا نيست
کژ و کوژ و بیمنطق و بد ادا نيست
نه زين کينهزاریست پر خشم و نفرت
که از گوهرِ ديوْسر اژدها نيست
رسولانِ وی، باد و ابرند و باران
فرستندهیِ خوف و کين و وغا نيست
شکوفان و لبريز بذریست، رويان
ز شادی؛ که در وی نمی از بُکا نيست
ازوييم و، با ماست دايم؛ چنانچون
درختی، که از برگ و بارش جدا نيست
نه بر عرش بنشسته، فرش آفريده
که بر ما، ورا، دعوی و مدّعا نيست
به صد لون رويد خدایِ من؛ امّا
خدایِ شما، جز به رنگِ ريا نيست
بهخونتشنه بيمارگونیست هرزه
که بنلادِ وی، از بتون، جز بلا نيست
خدایِ من، آن خرّمیزاد، پَرگست
سرِ سوزنی، چون خدایِ شما نيست!
چو بنشينم و بادهیِ ناب نوشم
ز وی، جز «میات نوش!»، بانگ و نوا نيست
چو لب بر لب و کاف در کاف بيند
زند نعره: «بِه زين به گيتی سزا نيست!»
نخواهد نماز و، نگيريم روزه
که او را نيازی به اين ياوهها نيست
به جاسوسیِ خشتکِ ما، دُمادُم
بهکف بندِ تُمبان، به بيتالخلا نيست
کژ و کوژ و بیمنطق و بد ادا نيست
نه زين کينهزاریست پر خشم و نفرت
که از گوهرِ ديوْسر اژدها نيست
رسولانِ وی، باد و ابرند و باران
فرستندهیِ خوف و کين و وغا نيست
شکوفان و لبريز بذریست، رويان
ز شادی؛ که در وی نمی از بُکا نيست
ازوييم و، با ماست دايم؛ چنانچون
درختی، که از برگ و بارش جدا نيست
نه بر عرش بنشسته، فرش آفريده
که بر ما، ورا، دعوی و مدّعا نيست
به صد لون رويد خدایِ من؛ امّا
خدایِ شما، جز به رنگِ ريا نيست
بهخونتشنه بيمارگونیست هرزه
که بنلادِ وی، از بتون، جز بلا نيست
خدایِ من، آن خرّمیزاد، پَرگست
سرِ سوزنی، چون خدایِ شما نيست!
چو بنشينم و بادهیِ ناب نوشم
ز وی، جز «میات نوش!»، بانگ و نوا نيست
چو لب بر لب و کاف در کاف بيند
زند نعره: «بِه زين به گيتی سزا نيست!»
نخواهد نماز و، نگيريم روزه
که او را نيازی به اين ياوهها نيست
به جاسوسیِ خشتکِ ما، دُمادُم
بهکف بندِ تُمبان، به بيتالخلا نيست
خدا گفتم، از اِلفِ ذهنِ شمايان
وگرنه، خدایِ من، اصلاً، "خدا" نيست!!
وگرنه، خدایِ من، اصلاً، "خدا" نيست!!
م. سهرابی
31 شهريور، و 7-6-1 مهر 1391؛ سپتامبرِ 2012
31 شهريور، و 7-6-1 مهر 1391؛ سپتامبرِ 2012
$
پیدیاف:
http://mehdisohrabi.files.wordpress.com/2012/09/khodaei_ke_man.pdf
Donnerstag, September 27, 2012
ای بهترين...
(چامهای در ستايشِ امامِ مظلوم: نقی)
&از: نقايضالخيّاميّه و سايرالهزليّات
ای بهترين ائمّهیِ اطهارِ روزگار
سربابِ نسکِ ضُحکهیِ اشرارِ روزگار [1]
مظلوموار، خستهیِ کنجِ خُمولِ خويش
بودی؛ چو در صدف، دُرِ شهوارِ روزگار
گم، نامات از ميانه و، فضلِ تو ناشناس
بختات لميده در شبِ ادبارِ روزگار
نک، بردريده سترِ کسادِ قرون و، چُست
بگرفته راهِ رونقِ بازارِ روزگار
ای از خُمود برشده ناگه، زمانزمان
چون خرزه، زی قوابلِ ابکارِ روزگار [2]
گمنامیِ تو عينِ ستم بود و، عصرِ نت
شوريد بر حريفِ ستمکارِ روزگار
اينک، تو شهرهای؛ همهکس میشناسدت
پُر گشته از تو، ديدهیِ نظّارِ روزگار
گشته امامِ عصر، کم از پشمِ خايهات
نقشی، پريدهرنگ، به ديوارِ روزگار
نازم به مامیات، که تو را مردهریست صفر
زآن خارکسته حيدرِ کرّارِ روزگار! [3]
جز تو، امام مینشناسيم و، نيست کس
همقدرِ تو، به پلّهیِ سنجارِ روزگار [4]
هر چرت و پرت، کز تو به دفتر کنند نقل
صد حکمت است و، زبدهیِ آثارِ روزگار
ما شيعيانِ خلّصِ تو، خرزه کرده تيز
تا بردريم خشتک و شلوارِ روزگار
شاهين، شرِ شرورِ جهان، مدحخوانِ توست
گايد به نغمه، مادرِ انکارِ روزگار
سربابِ نسکِ ضُحکهیِ اشرارِ روزگار [1]
مظلوموار، خستهیِ کنجِ خُمولِ خويش
بودی؛ چو در صدف، دُرِ شهوارِ روزگار
گم، نامات از ميانه و، فضلِ تو ناشناس
بختات لميده در شبِ ادبارِ روزگار
نک، بردريده سترِ کسادِ قرون و، چُست
بگرفته راهِ رونقِ بازارِ روزگار
ای از خُمود برشده ناگه، زمانزمان
چون خرزه، زی قوابلِ ابکارِ روزگار [2]
گمنامیِ تو عينِ ستم بود و، عصرِ نت
شوريد بر حريفِ ستمکارِ روزگار
اينک، تو شهرهای؛ همهکس میشناسدت
پُر گشته از تو، ديدهیِ نظّارِ روزگار
گشته امامِ عصر، کم از پشمِ خايهات
نقشی، پريدهرنگ، به ديوارِ روزگار
نازم به مامیات، که تو را مردهریست صفر
زآن خارکسته حيدرِ کرّارِ روزگار! [3]
جز تو، امام مینشناسيم و، نيست کس
همقدرِ تو، به پلّهیِ سنجارِ روزگار [4]
هر چرت و پرت، کز تو به دفتر کنند نقل
صد حکمت است و، زبدهیِ آثارِ روزگار
ما شيعيانِ خلّصِ تو، خرزه کرده تيز
تا بردريم خشتک و شلوارِ روزگار
شاهين، شرِ شرورِ جهان، مدحخوانِ توست
گايد به نغمه، مادرِ انکارِ روزگار
زينپس "نقی نقی" نفتد از زبانِ دهر
ای بهترين ائمّهیِ اطهارِ روزگار!
ای بهترين ائمّهیِ اطهارِ روزگار!
سر سنت ميتيلاتوسِ قدّيسِ کبيرِ بزرگِ اعظم
18 و 30 شهريور 1391، 8 و 20 سپتامبر 2012
18 و 30 شهريور 1391، 8 و 20 سپتامبر 2012
?
پابرگها:
[1] سربابِ نسک – بدل: حُسنالختام/ختمالمقال
[2] قوابل= جمعِ ساختگیِ مندرآوردیِ «قُبُل»!
[3] مُردهری =مُردهريگ =از مرده بازمانده، ميراث. (اين بيت، بعداً، در دوشنبه، 3 مهر 91، افزوده شد.)
[4] بدل: به سنجهیِ معيارِ روزگار
http://naqhayez.files.wordpress.com/2012/09/behtarin.pdf
Donnerstag, September 20, 2012
زور که نيست داداش؛ دوست نداريم بريم!
دوستی، اين دو عکس و يادداشتِ زير را برایمان ايميليده...
ما هم فیالبديهه، يادداشت-بيتکی، سرايش فرموده و ريپلاييديم...
متنِ ايميل:
تا حالا به فاك رفتهايد؟؟
بلی تعجب نکنيد. روستای فاک با 52 نفر جمعيت در 8 کيلومتری جنوب غربی شهر فنا در استان لرستان واقع شده و کوچکترين روستای ايران محسوب میشود. اين روستا که به "فاک فنا" نيز معروف است، دارای آب و هوای بسيار خشک میباشد و تنها محصول زراعی آن درختچهای است با نام محلی ديلدو. در برخی کتب قديمی آمده است که ديلدوی صورتی در درمان افسردگی بانوان معجزه میکند. از جاذبههای توريستی فاک میتوان به حوضچههای زيبای طبيعی آبگرم اين روستا که "گا" نام دارند اشاره کرد. گفته شده آب اين حوضچههای رويايی بهقدری داغ است که آبتنی بيشتر از 3 دقيقه، عوارض خطرناک و جبرانناپذيری را در پی خواهد داشت.
يادتان باشد اگر روزی به فاک رفتيد حتماً به گا هم برويد تا لطف سفر دوچندان شود.
:::::
فرمودهی ما:
ما غلط بکنيم بريم فاک؛ که شاعرِ پرريختهی معاشر (با "فرهيختهی معاصر" اشتباه نشود)، همين السّاعه، و فیالبديهه، فرمايد:
فاک نرفته، به همه عمرِ خويش
دمبهدم ای دوست بهگا میرويم!
قرعهیِ فاک ار که بيفتد به ما
نيک يقين دان به فنا میرويم!!
دمبهدم ای دوست بهگا میرويم!
قرعهیِ فاک ار که بيفتد به ما
نيک يقين دان به فنا میرويم!!
بامداد جمعه، 31 شهريورماهِ 1391، 21 سپتامبر 2012
حالبههمزنتر ازين ترکپرستهایِ پوکمغز
حالبههمزنتر ازين ترکپرستهایِ پوکمغز نمیتوان يافت...
آخه مرتيکههایِ دبنگ،
گيرم که کورش يه بچّهچوپون بوده، يه راهزنِ بیادب و وحشی بوده، يه فلان بن فلان بن پشمدان بوده...
کجایِ اين موضوع، دليل میشه بر صحّتِ ياوههایِ مضحک و مهوّعِ شما جماعتِ کودنک، که اگه افسارتونو ول کنن، بدتون نمياد بگين اصلاً آدميزاد از ترک فرگشت يافته نه از ميمون!!؟
https://www.qirmiz.com/History/کوروش-پرستی؛-نتیجه-آموزههای-نادرست-کتابهای-درسی/
آخه مرتيکههایِ دبنگ،
گيرم که کورش يه بچّهچوپون بوده، يه راهزنِ بیادب و وحشی بوده، يه فلان بن فلان بن پشمدان بوده...
کجایِ اين موضوع، دليل میشه بر صحّتِ ياوههایِ مضحک و مهوّعِ شما جماعتِ کودنک، که اگه افسارتونو ول کنن، بدتون نمياد بگين اصلاً آدميزاد از ترک فرگشت يافته نه از ميمون!!؟
https://www.qirmiz.com/History/کوروش-پرستی؛-نتیجه-آموزههای-نادرست-کتابهای-درسی/
چه زوری میزنند اين پانترکان مظلومِ تاريخ!
چه زوری میزنند اين پانترکان مظلومِ تاريخ!
خب مردکهی حسابی،
گيرم که دوتا اسمِ ترکی، اينجا و اونجا پيدا کردی... که چی!؟
مگه قراره هرجا که يه اسمِ ترکی توش پيدا شد، بيفته پشتِ قبالهیِ ننهیِ ددهقورقوت؟!؟
::::
https://www.qirmiz.com/History/اسنادی-از-زندگی-ترکان-در-آزربایجان-پیش-از-ورود-سلجوقیان/
خب مردکهی حسابی،
گيرم که دوتا اسمِ ترکی، اينجا و اونجا پيدا کردی... که چی!؟
مگه قراره هرجا که يه اسمِ ترکی توش پيدا شد، بيفته پشتِ قبالهیِ ننهیِ ددهقورقوت؟!؟
::::
https://www.qirmiz.com/History/اسنادی-از-زندگی-ترکان-در-آزربایجان-پیش-از-ورود-سلجوقیان/
در وجوبِ دلکشِ حجاب!
استاد فرمودهاندی:
حجاب٬ «تخيل جنسی» انسانها را تحريک میکند!
::::
?
به روحالقوانين قسم، اين يکفقره رو خوب اومده!
برا همينه که تویِ اين درندشتِ زبانِ شيرينِ و ادبيّاتِ هلویِ فارسی، بیادبیست، رویِ مبارکام به ديفال، کونِ خرِ نر بزنی (يا –دور از جون- بذاری)، زرتازرت ششقلو ششقلو، شاعر میرينه؛ زيرِ بغلِ هر کدومشون سهتا ديوان غزليّات! قطووووووور!!!
::::
شاعری از دورهیِ صفوی، فرموده:
http://fardayerowshan.blogspot.com/2007/11/blog-post_21.html
حجاب٬ «تخيل جنسی» انسانها را تحريک میکند!
::::
"طرح مبنای جنسی اسلام، بسياری از مردم جهان را مسلمان میکند"
ابراهيم فياض، عضو هيات علمی دانشگاه تهران میگويد: در صورتی که مبنای «جنسی» اسلام در جهان مطرح شود، بسياری از مردم مسلمان خواهند شد.
ديگربان: به گزارش خبرگزاری فارس، آقای فياض روز دوشنبه (۲۷ شهريور) طی سخنانی در مراسم رونمايی از سايت باشگاه فرهنگی دختران انقلاب اسلامی با عنوان «چمان» بيان کرده است.
وی گفته است: «اگر ما مبانی جنسی که در اسلام وجود دارد را در جهان مطرح کنيم، بسياری از افراد مسلمان خواهند شد.»
فياض با بيان اينکه غريزهی جنسی، مهمترين و بزرگترين «محرک انسان» در طول تاريخ است، افزوده که «تاريخ جوامع را بر اساس غريزهی جنسی میتوان تعريف کرد.»
اين استاد دانشگاه «طلاق»، «بددهنی» و «خشونت» در صدا و سيما و سينما را نشانهی بحران در غرايز دانسته و گفته است: «در حقيقت ما دچار بحران غرايز و بحران دلخوشیها شدهايم.»
ابراهيم فياض از جمله استادان محافظهکاری است که نظريات و تحليلهای جنجالبرانگيزی در سالهای اخير مطرح کرده است.
فياض پيشتر گفته بود حجاب، «تخيل جنسی» انسانها را تحريک میکند و «محرکهای جنسی» عامل حوادث سال ۸۸ در ايران بوده است.
وی چندی پيش نيز گفته بود براساس قوانين اسلامی «ذکر گفتن برای زنان در ايام عادت ماهانه مردود است.»
http://parsdailynews.com/105286.htm
?
به روحالقوانين قسم، اين يکفقره رو خوب اومده!
برا همينه که تویِ اين درندشتِ زبانِ شيرينِ و ادبيّاتِ هلویِ فارسی، بیادبیست، رویِ مبارکام به ديفال، کونِ خرِ نر بزنی (يا –دور از جون- بذاری)، زرتازرت ششقلو ششقلو، شاعر میرينه؛ زيرِ بغلِ هر کدومشون سهتا ديوان غزليّات! قطووووووور!!!
::::
شاعری از دورهیِ صفوی، فرموده:
دستی ز آستين بهدرآمد که پاره کرد
چندين هزار خرقهیِ پرهيزگارِ ما
چندين هزار خرقهیِ پرهيزگارِ ما
http://fardayerowshan.blogspot.com/2007/11/blog-post_21.html
Mittwoch, September 19, 2012
اسلام نابِ محمّدی؛ جرثومهیِ حکمتهایِ نامکشوف
چقدر حکمتهای نامکشوف در اين سخنِ حکيمانه نهفتهست، خدا هم گُه میخورَد که بداند!!
http://www.imam-khomeini.com/web1/persian/showitem.aspx?cid=812&pid=1912&h=1&f=2
مسألهی 349.
اگر انسان جماع كند و به اندازهی ختنهگاه يا بيشتر داخل شود، در زن باشد يا در مرد، در قُبُل باشد يا در دُبُر، بالغ باشند يا نابالغ، اگر چه منی بيرون نيايد، هر دو جنب میشوند.
http://www.imam-khomeini.com/web1/persian/showitem.aspx?cid=812&pid=1912&h=1&f=2
ادبالخلا
بهگُمانام حدود و حوالیِ سنهیِ 1376 بود... با دوستی رفته بوديم خانهی دوستی ديگر، که آن اوقات در تهران میباشيد... و باز بهگُمانام، دوستان مشغولِ فسقِ ماهوارگی بودند... و من که اصولاً اهلِ فسقخشکه نيستم، دست کردم کتابی بردارم، قرعهیِ فال بهنامِ رسالهیِ آيةالله شيرازی افتاد (نه اون پشمکیِ جوک، که سالها امامجمعهیِ مشهد بود و جوکهایاش خيلی محشر است، بلکه اون شيرازیِ اوّلِ انقلّاب!)؛ و شروع کردم به تورّق و بهاصطلاح مطالعه، و ازناگاه رسيدم به همين مسئلهیِ شريف؛ و بیاختيار، افتادم به خندههایِ درحدِّ گوز!!
دوستان که چرتِ فسقخشکهشان ناجور پاره شده بود، پرسان همی گشتند که: اينک! اگر خل نشدستی، باری بگوی از بهرِ چه، ما را از اعمالمان بازهمیداری و ايدون عربدهیِ گوزخندهات بر آسمان عروج همیکند؟
گفتم: براتون میخونم... و خواندم. جز ميزبان که خود زمانی در سلکِ علما بوده بود، و اين جماعتِ اراجيفنويس را خوب میشناخت، سايرين بالاتّفاق اعتراض کردند که: کسشير نگو مردِ حسابی! مگه میشه؟... و حتّی وقتی کتاب را عيناً نشان دادم بازهم باور نمیکردند.
×××
اينک! اين شما، و اينهم اصلِ افاضهیِ حضرتِ آيةالله چلوصافیِ اصفهانی؛ در مقياسِ ادبالخلا! (البت، افاضاتِ اون خرفستر، با اضافاتِ اين چلغوز، پارهاختلافاتی داشت؛ از جمله اوشون ريدن زيرِ درختِ ميوهدار رو هم ممنوع کرده بود!)
http://www.aviny.com/Ahkam/ResalehSafiGolpaygani/resale04.aspx
دوستان که چرتِ فسقخشکهشان ناجور پاره شده بود، پرسان همی گشتند که: اينک! اگر خل نشدستی، باری بگوی از بهرِ چه، ما را از اعمالمان بازهمیداری و ايدون عربدهیِ گوزخندهات بر آسمان عروج همیکند؟
گفتم: براتون میخونم... و خواندم. جز ميزبان که خود زمانی در سلکِ علما بوده بود، و اين جماعتِ اراجيفنويس را خوب میشناخت، سايرين بالاتّفاق اعتراض کردند که: کسشير نگو مردِ حسابی! مگه میشه؟... و حتّی وقتی کتاب را عيناً نشان دادم بازهم باور نمیکردند.
×××
اينک! اين شما، و اينهم اصلِ افاضهیِ حضرتِ آيةالله چلوصافیِ اصفهانی؛ در مقياسِ ادبالخلا! (البت، افاضاتِ اون خرفستر، با اضافاتِ اين چلغوز، پارهاختلافاتی داشت؛ از جمله اوشون ريدن زيرِ درختِ ميوهدار رو هم ممنوع کرده بود!)
مسألهی 64.
در چهار جا تخلی حرام است:
اول - در كوچههای بنبست، در صورتی كه صاحبانش اجازه نداده باشند.
دوم - در ملك كسی كه اجازه تخلی نداده است.
سوم - در جايی كه برای عده مخصوصی وقف شدهاست مثل بعضی از مدرسهها.
چهارم - روی قبر مؤمنين در صورتی كه بیاحترامی به آنان باشد.
http://www.aviny.com/Ahkam/ResalehSafiGolpaygani/resale04.aspx
بینهايت حلال منهایِ 5
اين پنجتا رو نکنين؛
الباقی رو.... جميعاً...
آزاد!!
:::::
http://www.imam-khomeini.com/web1/persian/showitem.aspx?cid=812&pid=1912&h=1&f=2
الباقی رو.... جميعاً...
آزاد!!
:::::
مسألهی 355.
پنج چيز بر جنب حرام است:
اول: رساندن جايی از بدن به خط قرآن يا به اسم خدا، و اسامی مباركهی پيامبران و امامان عليهم السلام، به احتياط واجب حكم اسم خدا را دارد.
دوم: رفتن در مسجدالحرام و مسجد پيغمبر صلیالله عليه و آله و سلم، اگرچه از يك در داخل و از در ديگر خارج شود.
سوم: توقف در مساجد ديگر، ولی اگر از يك در داخل و از در ديگر خارج شود، يا برای برداشتن چيزی برود مانعی ندارد. و احتياط واجب آن است كه در حرم امامان هم توقف نكند.
چهارم: گذاشتن چيزی در مسجد.
پنجم: خواندن سورهای كه سجده واجب دارد و آن چهار سوره است، اول: سورهی سی و دوم قرآن (الم تنزيل). دوم: سورهی چهل و يكم (حم سجده). سوم: سورهی پنجاه و سوّم (و النجم). چهارم: سورهی نود و ششم (اقرأ). و اگر يك حرف از اين چهار سوره را هم بخواند حرام است.
http://www.imam-khomeini.com/web1/persian/showitem.aspx?cid=812&pid=1912&h=1&f=2
زخمِ زانو!
صدالبتّه، شکّی نيست که اغلبی از شعراش انصافاً قشنگه!
و امّا،
آن ايّام فرخجسته که شاعر فرمايش میفرمايند (که اعنی حسينآقای پناهی مرتکب شدهاند)، ناماش «کودکی» نيست؛ بلکه دوران "طفوليّتِ در حدّ گوشتپخته"ست که آدميزاد، دور از جان، همچون اجداد مطهّرِ درختنشيناش، بیادبی میشود، چهاردستوپا راه همیپيمايد!
بگذريم که در همان ايّام شريف نيز، اتّفاقاً زانوها ابداً زخم نمیشود!!
و تازه، مگر آدم میتواند آن روزها را بهياد داشته باشد!؟
...
شعريّات فرمودهن اون مرحوم: آقای پناهی! لکن معالاسف!!
مگر اينکه من پرت بوده باشم؛ و منظورِ شاعر، بهکلّ، چيزِ ديگر، و دورانِ شکوفایِ ديگری بوده باشد...!!!
https://www.facebook.com/pages/Hossein-Panahi/17916744035
×××
http://kafiketab.blogfa.com/post/250
و امّا،
آن ايّام فرخجسته که شاعر فرمايش میفرمايند (که اعنی حسينآقای پناهی مرتکب شدهاند)، ناماش «کودکی» نيست؛ بلکه دوران "طفوليّتِ در حدّ گوشتپخته"ست که آدميزاد، دور از جان، همچون اجداد مطهّرِ درختنشيناش، بیادبی میشود، چهاردستوپا راه همیپيمايد!
بگذريم که در همان ايّام شريف نيز، اتّفاقاً زانوها ابداً زخم نمیشود!!
و تازه، مگر آدم میتواند آن روزها را بهياد داشته باشد!؟
...
شعريّات فرمودهن اون مرحوم: آقای پناهی! لکن معالاسف!!
مگر اينکه من پرت بوده باشم؛ و منظورِ شاعر، بهکلّ، چيزِ ديگر، و دورانِ شکوفایِ ديگری بوده باشد...!!!
https://www.facebook.com/pages/Hossein-Panahi/17916744035
×××
http://kafiketab.blogfa.com/post/250
Abonnieren
Posts (Atom)