از من پرسيدند: مگر تو اسلامشناسی که دربارهی اسلام مینويسی؟
گفتم: نه، من اسلامشناس نيستم؛ من اهريمنشناسام!
...
سيامک مهر
(زندان گوهردشت، مرداد 1390)
بهواقع من امروز به آن آرامشی که وصفاش را میکنم دست يافتهام. اين اسارت در احساس من بهمثابهی طليعهی آزادی است. امروز بيشتر از هرزمان ديگری دلام گواهی میدهد و اميد يافتهام که آزادی سرزمينام، آزادی ميهنام نزديک است. بهويژه زمانهايی که در محوّطهی هواخوری زندان، به البرزکوه که در چشماندازم قرار دارد خيره میشوم، همانجا که سيمرغ خدای ايران آشيانه دارد، همانجا که عاقبت ضحّاک را به دماوندش زنجير خواهيم کرد، اين احساس عميقتر، و درکاش برایام روشنتر است.
حقيقت اين است که جبال البرز همواره به من قوّت قلب میبخشد. دلام را، گامام را استوار میسازد. البرز با من از ايران و استقامت و آزادی سخن میگويد. از سيمرغ میگويد که بال و پر گشوده، و ايران و ايرانيان را در آغوش گرم خود گرفته است.
...
متن کامل:
http://irannamag.files.wordpress.com/2011/10/siamak_mehr_mordad1390.pdf
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen