
در تاريخ 21 شهريور 1389 برابر با 12 سپتامبر 2010 ماموران اداره اطلاعات کرج با يورش به آپارتمان شخصی من، مرا بازداشت نموده و لوازم بسياری را با خود به همراه بردند. ازجمله: کيس کامپيوتر شخصی و رسيور ماهواره، مدارک هويتی از قبيل شناسنامه و پاسپورت و اسناد بانکی. دستنوشتهها و فيشها و يادداشتهای شخصی و متفرقه. کتابها و اشيا ديگری مانند فلش مموری وسیدیها که دقيقاً متوجه ريز آنها نشدم. ماموران اظلاعات که چهارتن بودند، مرا به بند اطلاعات در زندان رجايیشهر معروف به بند 8 سپاه منتقل کرده و در سلول انفرادی حبس نمودند. در همان روز بازجويیها آغاز شد و با تهديد شوکر تمامی رمز عبور ايميل-آدرسها و پسورد وبلاگهای مرا گرفته و با تهيه پرينت از مقالههای مندرج در وبلاگ " گزارش به خاک ايران" و تهيه پرينت از متن ايميلها و نامههای متعدد من و تماسهای من با همميهنانم در خارج کشور، به مدت چندين روز متوالی به قصد پروندهسازی و وارد آوردن اتهاماتی از قبيل اقدام عليه امنيت ملی، تبليغ عليه نظام، توهين به مقدسات و توهين به مقامات رژيم اسلامی، بازجويیهايی همراه با فشارو تهديد را ادامه دادند. به دنبال فشارهای تحملناپذير و برای خودداری از اظهار توبه و پشيمانی، با بريدن رگهای دستم در سلول انفرادی اقدام به خودکشی نمودم که موفق نشدم و مرا به بيمارستان زندان منتقل و مداوا کردند. بازجويیها همواره با چشمبند و با کتک و ضرب وشتم و فحاشی همراه بود و در يک مورد از من خواستند تا وصيتنامه خود را بنويسم و سپس مرا به روی چهارپايه برده و نمايش اعدام اجرا کردند که هدفشان تهديد و ترساندن من بود. پس از 24 روز مرا به زندان منتقل کردند، ولی به مدت 8 ماه ممنوع ملاقات، ممنوع تلفن و حق تماس با وکيل نداشتم. مرا در سلول انفرادی و يا دراتاقکهايی معروف به "فرعی" همراه با تعدادی از جانيان و اشرار برای ماهها حبس کردند. دادگاه انقلاب کرج بدون تشکيل دادگاهی عادلانه و واجد لوازم و قواعد حقوقی، از بابت توهين به رهبر جمهوری اسلامی و نيز تبليغ عليه نظام اسلامی، مرا به 3 سال حبس تعزيری محکوم کرده است. و از بابت اتهام توهين به مقدسات پروندهای را در دادگستری کرج گشودهاند که با توجه به ماده 513 قانون مجازات اسلامی با خطر صدور حکم اعدام مواجهم.
در هيچ مورد حقوق من رعايت نگرديده و وکيل نداشتم و هيچ دادگاهی واقعی و علنی نبوده و صلاحيت لازم را نداشته است. مرا بیخبر و بدون اطلاع قبلی و با دستبند و پابند به دادگاهی فرمايشی میبردند که فقط من و دادرس دادگاه حضور داشتيم و از کيفرخواست نيز بیاطلاع بودم.
طی اين مدت از بازجو و شکنجهگرو بازپرس گرفته تا حتا کارمند شعبه 2 دادگاه انقلاب دائماً مرا به مرگ و اعدام تهديد میکردند و من بر طبق ماده 19 اعلاميه حقوق بشر از آزادی بيان استفاده نموده و در وبلاگ شخصیام انديشهها و افکار و آراء خود را منتشر ساختهام و اتهاماتی که به من وارد کردهاند بر طبق همين ماده و ماده 18 اين اعلاميه که به آزادی عقيده و وجدان صراحت دارد، بیاساس و فاقد وجاهت قانونی است.
سيامک مهر نويسنده وبلاگ گزارش به خاک ايران، نام شناسنامهای: محمدرضا پورشجری
http://khakeiran.blogspot.com/
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen