پارهی نخست
(پيشکش به بَرپژوهندهی يگانه: استاد ناصر پورپيرارسال)
(پيشکش به بَرپژوهندهی يگانه: استاد ناصر پورپيرارسال)

بنا به اسناد بهدستآمده از منطقهی باستانی چهچهه، "يهوه" که بعدها بهگونهی خدای قوم خشن عبرانی درآمده، در اصل، يکی از سرکردگان بسيار خونخوار اين قوم مخوف بوده است. نام اين سرکردهی مهيب و خونآشام، که به حيث قامت و قوارهی هولناک خويش، در ميان اقوام مجاور نيز شهرت عظيم داشته، در اصل «نَسَکيل» يا به اختلافی مختصر: «نَشَکيل» (Naŝakīl) بوده است. (واژهی «ناشاخول» که ما فارسیزبانان قرنهاست بهکار میبريم، بیآنکه اصل و ريشهی آن را بشناسيم، در اصل، صورتیست متأخّر از همين نام باستانی عبرانی...)
بنا به اسناد مکشوفه از چهچهه، در سالهای 16327 تا 16322پيش از ميلاد مسيح، "نشکيل" يکتن از زيردستان خويش به نام «پِرِسْتائيل» را (که در زبان عبری هزارههای بعد، «فرستادهی خدا» معنا میدهد) به شمالیترين بخشهای حاشيهی شرقی خزر میفرستند، تا از آنجا، وحشيان آدمخوار و نيروی جنگی اجير کند. "پِرِسْتائيل" در آن سرزمينها، با تيرههايی از اقوام کاملاً وحشی روبهرو میگردد که از فرط خونخواری و شرارت، در شهری زيرزمينی به نام «وَرِ جمکرد» (1) زندگی پنهانیيی دارند...
×××
(در بخشهای بعدی، ادامهی اين پژوهش از نظر شما خوانندهی گرامی خواهد گذشت...)
?
پابرگها:
(1) برای «وَرِ جَمکرد»، بنگريد به کتاب «ونديداد» (اوستا)
$
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen