اسلامهراسی چيزی ابداعی نيست؛ بخشی از خود دين اسلام است
چهارشنبه، ژانويه 28، 2015 - 19:53
دکتر محمد علی مهرآسا
اما راجع به کتابی به نام قرآن که نام بهترش «تازینامه» است بايد گفت سراسر اين کتاب پر از هراس و وحشت کشتار است. اين کتاب يا دستور کشتن و قطع دست و پا و گردن میدهد؛ و يا ما را به جهنمی که گرز آهنين بر مغزمان میکوبند؛ و فلز مذاب در حلقمان میريزند؛ و اژدها و افعی به جانمان میاندازند سخن میگويد؛ و اگر کسی معنايش را بداند، تنها وحشت و هراس است که مهمان او خواهد بود!
آقای رهبر حکومت اسلامی ايران (علی خامنهای) در نامهای خطاب به جوانان اروپا و امريکا که جرايد ايران آن را درج و پخش کردهاند، نوشته است که اسلام دين ترس نيست و دولتهايتان بیجهت شما را از اسلام میترسانند... اين در حالی است که اسلامهراسی مربوط به همين چند دهه اخير در جهان نيست.
زيرا اسلام با ترس عجين است و با ترس زاده شده است. اسلام از روزی که محمد ابن عبدالله اهل مکه آن را بنياد نهاد، پايهاش بر روی ترس و وحشت گذاشته شد. محمد پس از سيزده سال ادعای نبوت کاری در شهر مسقط الرأسش مکه صورت نداد و بيش از هفتاد نفر آنهم شامل همسر و دوستان و اقوام و تعدادی برده آزادشده توسط پول ابوبکر، او را باور نکردند و به او نگرويدند؛ حتا قصد کشتن و ترور او را کردند و او شبانه و در تاريکی مجبور به فرار به مدينه شد. در مدينه دينش از قالب وعظ و خطابه و پند و اندرز - هزاری يک قاض- و بازگوئی داستانهای تورات بيرون آمد؛ و محمد همراه با اهالی مدينه قبضه شمشير به دست گرفتند و با کشتن هر غير مسلمان و دگرانديش، تخم ترس و هراس را در جامعهی قبيلهای آن زمان بنياد نهادند. در ضمن، البته در تمام سورههای قرآنی که محمد در مکه نوشته است، مرتب مردم را از جهنمی که آتش سوزان دارد و سرب ذوبشده در حلقوم مخالفان محمد میريزند و اژدهای هفتسر و مار غاشيه با بازدم شراره آتش از غير مسلمانان استقبال میکنند، به مردم مکه معرفی کرده و به خيال خود آنان را از دنيای پس از مرگ در هراس افکنده است. هرچند مردم همشهریاش به او و سخنانش وقعی نمیگذاشتند و او را چنانکه گفتم به قصد کشت از زادگاهش راندند... تا سرانجام نوبت به مدينه رسيد که در آنجا مردم مدينه که نسبت به اهالی مکه کينه و نفرت داشتند از لج مکيان به محمد گرويدند و او را کمک کردند و از سوی محمد «انصار » ناميده شدند. و در اين شهر بود که محمد سپاه درست کرد و در قالب يک فرمانده نظامی به دست افراد سپاهش شمشير داد تا هرکه را او بخواهد بکشند.
به سخنی رساتر، اسلام در همان زمان قدرت محمد در مدينه، به ضرب شمشير و کشتار مخالفان، خود را به اعراب نجد و حجاز تحميل کرد. بعد از محمد و در دوره خلفای راشدين، جهانگيری اين دين عربی و من درآورد و بیريشه سبب گسترش آن در ايران و خراسان قديم شد. بعد در زمان بنی اميه، که طايفهای محتشم از اعراب سرزمين حجاز بودند و خود را لايق فرمانروائی بر سرزمينهای بيشتری تصور میکردند و ميل جهانگشائی داشتند، اين وحشت را با حمله به کشورهای شمال آفريقا که فقير و ناتوان از مبارزه بودند، آغازيدند؛ و آن بيچارگان را با نيروی قهريه شمشير مطيع آئين مهمل خويش کردند.
اسلامهراسی تنها منحصر به زمان کنونی و يا طرحی از سوی کشورهای غرب و يا توطئهی دنيای مسيحيت نيست. اين يک مسئله و معضل جهانی و نتيجهی يک واقعيت خوفناک است. واقعيت اين است که در چند قرن گذشته مسلمانان کره زمين بهشدت از دنيای متمدن غربی پس ماندهاند و احساس حقارت میکنند. به مدت چند قرن نيز بيشتر کشورهای مسلمان مستعمره اروپائيان بودند و درنتيجه احساس حقارتشان بيشتر میشد. اين احساس حقارت سبب شده است تا پی ريشه بگردند و به تاريخ اسلام در ابتدای پيدايش رجوع کنند و همانند آن زمان مردمان ديگر آئينها را از صحنهی زندگی حذف کرده و حق خود را از دنيای کفر بستانند.
آقای خامنهای گفته است:
«سخن من با شما در بارهی اسلام است و به طور خاص در باره تصوير و چهرهای که از اسلام به شما ارائه میگردد. از دو دهه پيش به اين سو – يعنی تقريباً پس از فروپاشی اتحاد جماهير شوروی – تلاشهای زيادی صورت گرفته است تا اين دين بزرگ، در جايگاه دشمنی ترسناک نشانده شود. تحريک احساس رُعب و نفرت و بهرهگيری از آن، متأسفانه سابقهای طولانی در تاريخ سياسی غرب دارد. من در اينجا نمیخواهم به "هراسهاي" گوناگونی که تاکنون به ملتهای غربی القاء شده است، بپردازم... تاريخ اروپا و امريکا از بردهداری شرمسار است و...»
گويا حضرت رهبر تصورش اين است سخنانی که درون ذهنيت ملت زير استبداد خود يعنی ايرانيان زندانی در زندان بزرگ ايران هيچ تأثيری ندارد و ايرانيان برای جفنگهايش پهن هم بارش نميکنند، جوانان اروپا و امريکا را به هيجان میآورد و نارواگوئیهای او را میپذيرند... خامنهای از شرمساری اروپا و امريکای بردهدار سخن میگويد؛ در حالی که محمد پيامبر مسلمانان خود دارای انبوهی برده و کنيز بود و با کنيزکان همچون زنان عقدیاش همخوابه میشد؛ و بردگانش را نيز خريد و فروش میکرد. اسلام هيچگاه بردهداری را نفی نکرده و اگر بين اعراب برده وجود نداشته در عوض از افريقا به فراوانی وارد میکردند. در جنگ با ايران نيز با پيروزی و اسير کردن جوانان و زنان و دختران ايرانی آنها را در بازارهای مکه و مدينه به فروش میرساندند. فيروز ابو لولو ايرانی که عمر خليفه دوم را کشت، برده خود عمر بود. يکی از آن بردگان بلال حبشی بود که نخستين مؤذن محمد شد. حمزه عموی محمد در جنگ احد توسط يکی از بردگان زن ابوسفيان «هند» کشته شد. پس اسلام با بردهداری همواره همخوان و موافق بوده است.
خامنهای میگويد:
«خواسته دوم من اين است که در واکنش به سيل پيشداوریها و تبليغات منفی، سعی کنيد شناختی مستقيم و بیواسطه از اين دين به دست آوريد. منطق سليم اقتضا میکند که لااقل بدانيد آنچه شما را از آن میگريزانند و میترسانند، چيست و چه ماهيتی دارد... اسلام را از طريق منابع اصيل و مآخذ دست اول آن بشناسيد. با اسلام از طريق قرآن و زندگی پيامبر بزرگ آن آشنا شويد...»
نه حضرت!
کسی آنان را از اسلام نمیترساند. رفتار مسلمانانی که میخواهند آئين اسلام را مطابق قرآن و به درستی به اجرا بگذارند، آنان را واقف به همهی راز و رمزهای اين دين کرده است. مؤمنان اسلام در جلو دوربينهای فيلمبرداری سر طرف را گوش تا گوش میبرند و آن را دور میاندازند. يا طرف را مینشانند و با شمشيرهای تيز و سنگين وزن، سرش را از تن جدا میکنند. پدر، تحمل انتخاب دخترش را ندارد و دخترش را که با پسری دوست شده است میکشد. دختری ديگر را در قزوين خانوادهاش به زير چرخهای کاميون میگذارند و او را با چنين وضع فجيعی میکشند. چون شنيده و يا ديدهاند که با پسر همسايه حرف زده و خنديده است... شما خود آقای خامنهای، مدت پنج سال است دو نفر از همپالگیهای خود را به نام آخوند کروبی و حسين موسوی در حصر خانگی نگه داشتهايد و در واقع زندانی اند، تنها چون به انتصاب رئيس جمهوری شما اعتراض داشتهاند. اما شما فرياد و صَلا در دادهايد که اسلام هراس ندارد. عجب وقيحيد آقای رهبر! زيرا معنای اسلام يعنی تسليم محض!
اصلاً آقای خامنهای! شما را به مطلبی يادآور شوم که گمان نکنم فراموشتان شده باشد. زيرا بازار فروش اين متاع در اختيار شما است. مگر پنج فرع مهم دين اسلام که از واجبات است و انجامش بر تمام مسلمانان فرض است به اين شرح نيست:« نماز – روزه – زکات – حج – و جهاد» قطعاً میدانيد جهاد چيست، چون آيتالله هستيد و به دين اسلام کاملاً وارد و آشنائيد. جهاد يعنی جنگيدن با غير مسلمانان تا آنجا که يا دين محمد را بپذيرند و يا کشته شوند. ياد داشته باشيد که اين فرض عين نماز خواندن است. يعنی مسلمان همچنان که مجبور است نماز بخواند، بر او فرض و اجبار است که جهاد هم انجام دهد و غير مسلمان را به ديار مرگ بفرستد. پس هراس يکی از فرائض دين اسلام است و کسی آن را نساخته و به دين اسلام وصل نکرده است؛ و نمیتوان آن را به عنوان تهمت به مسلمانان تعبير کرد. جهاد يکی از ارکان دين اسلام است و بر هر مسلمان فرض است همچنان که نماز و روزه را ادا میکند، در راه دينش نيز جهاد کند و اگر فرد غير مسلمانی را ديد که حاضر نيست به محمد بگرود، او را بکشد.
بنا براين، اسلامهراسی ريشه در خود دين اسلام دارد و غير مسلمانان بايد و حتماً بايد از مسلمان متعصب و غيرتی بترسند.
اما راجع به کتابی به نام قرآن که نام بهترش «تازینامه» است بايد گفت سراسر اين کتاب پر از هراس و وحشت کشتار است. اين کتاب يا دستور کشتن و قطع دست و پا و گردن میدهد؛ و يا ما را به جهنمیکه گرز آهنين بر مغزمان میکوبند؛ و فلز مذاب در حلقمان میريزند؛ و اژدها و افعی به جانمان میاندازند سخن میگويد؛ و اگر کسی معنايش را بداند، تنها وحشت و هراس است که مهمان او خواهد بود!
شما خوب دقت فرمائيد در نمازهای ظهر روز جمعه، امام جمعه و خطيب به هنگام خواندن خطبهها در قديم شمشيری به دست میگرفت و امروز اسلحه زمان يعنی تفنگی را در تمام مدت ايراد خطبه در دست میفشارد. اين نشان چيست؟ نشان القاء ترس وهراس به مردم.
آری اسلام اکنون سی و اندی سال است با ظهور خمينی و فتنهی مشخصش، دوباره بهسان قرن نخست هجری زنده شده و با همان قساوت و بیرحمی و شقاوت، مشغول کشتن بیگناهانی است که نمیخواهند مسلمان شوند. آنها که طعمه آدمکشان اسلام میشوند، يا از بيخ با دين مخالفند و خدا را هم قبول ندارند، يا پيرو اديان ديگرند و بهصورت توارثی دين و آئينی را پذيرفتهاند و به آن پای بندند. اما مسلمان متعصب و پيرو قرآن میخواهد تمام جهانيان را به آئين حنيف اسلام درآورد. مگر محمد به خسرو پرويز پادشاه مقتدر ايران ساسانی نامه ننوشت و او را به قبول دين اسلام دعوت نکرد؟ اين عمل نشان داد که محمد در فکر جهانیشدن آئينش بود و نخست از بزرگان مايه میگرفت. پس اسلام مساوی است با وحشت و هراس و اسلامهراسی ذات اين دين است. ترديد نداشته باشيد...
کاليفرنيا 23/1/2015
&
برگرفته از:
http://iranglobal.info/node/42578
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen