ما انشایِ خود را مینويسيم و جهان بايد بداند که ما بيداريم و آخرش بعد از آنکه دست و صورتمان را بشوريم میآييم و خشتک درمیآوريم و ايران خيلی جاهایِ ديگر هم داشته است که اين آمريکای خبيث و آن انگليسِ تخمِ جين آنها را برداشتهاند و چون نمیتوانستهاند با خودشان به آن جزيرههایِ دزدگاهشان برده کنند آنهامان را تکّهتکّه کردهاند و به عراق و ترکيه و پاکستان و افغانستان و شيخکهایِ ملخخورِ خليج و خيلی را هم به آن شورویِ اَلحود و خرسِ ودکاخورِ بدپوطين انداختهاند که برایشان نگه دارند و به ما ندهند و ما خيلی کوچک باشيم و زورمان کم شود که نتوانيم با خانمفرنگیهایِ خارشتیِ آنها لواط کنيم و البتّه آغایِ ما میگويند که با خانمها آنطوری هم که بکنيم لواط نيست و فقط زنا میشود ولی ما حواسمان جمع است که با آنها هم فقط لواط بکنيم ازبسکه ما خُلقمان تنگ است که چرا جاهایِ خوبِ دنيا را که موهایِ بور فقط در آنجا هست و دخترهایِ آنهم خيلی قشنگ است و خوشمان میآيد گرفتهاند و چرا مالِ ما نبوده و ديگر اين ازرائيلِ جهود است که دروغ میگويد و کورش را قبول ندارد و بعد آن فرانسه است که همان اسمِ خودش را هم فغانسه میگويد و غلط است و بعد هم آن آلمان که در قديم يکی از دهاتِ کرمان بوده و دزديدهاند و ما نفت داريم و آنها ندارند و اصلاً ما خيلی بزرگ هستيم و آنها کورش ندارند و تختِ جمشيدهایشان به چُسِ خر هم نمیارزد و آشغالاند و پشم هم نيستند و همه بايد بدانند که دشمنهایِ ما هستند و ما همهیِ اينها را آتش میزنيم و اگر زورمان نرسد فحشهایِ مرگ بر آمريکا و انگليس و ازرائيل و همهیِ آنها میدهيم که نگويند ايران هنوز هم خيلی بزرگ است و خارکستهبازی درنياورند چون ما ترکها و کردها و عربها و بلوچها و هرکسی را که با دشمنها درگوشی کند نداريم و همهیِ ما آريايیهایِ خوب و پرزوريم و کشورِ ما بزرگترين قارههایِ زمين را هم زمين میزند و آمريکا خودش هم قبول دارد و اين انشایِ ما را هم که خواندهاند بايد ديگر ما را مسخره نکنند و برایِ ما دموکراسی که خودمان آن را در قديم قپّانقپّان میفروختهايم نياورند و بيايند که ما از تخمهایمان به آنها بدهيم که بکارند و هنر نزدِ آنها هم باشد و هی نگويند چرا هنر نزدِ ايرانيان است و بس و ديگر انشایِ ما تمام شد و میرويم آن را در اينترنت هم میکنيم که شما خوب بخوانيد.
سهشنبه، 26 دی 1391، 15 ژانويه 2013
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen