محال نيست ...
پيام داد شقيقه به گوز ، کای دلبند
محال نيست روابط ميان ِ ما و شما
چنان که حضرت ِ الله آفريده جهان
ولی گرفته محمّد ، به نفع ِ خود به گُوا
مدام آيه بيارد که : چون نمیبينيد
که آب آمد از آسمان و ، رُست گيا
چرا نبوّت ِ ما را همیکند تکذيب
جهود ِ کافر و ، جاهل به باديه ، حاشا ؟
مگر نديده دو چشمان ِ کورتان ، کشتی
که چون به امر ِ خدا میرود بر اين دريا
چرا به بنده و دينام نمیکنيد اذعان
مگر نه خلق نموده خدای ِ ما دنيا ؟!
چرا به اينهمه برهان توجّهی نکنيد
خدای کرده شما را از اين لجاج ، اعمی
کسی نبود که از ختم ِ انبيا پرسد
که گوز را چه بُوَد ربط با شقيقه ، دغا !؟
گرفتم اين که خدا آفريده اين گيتی
چرا نبوّت ِ تو کرد بايدم امضا ؟!!
محال نيست روابط ميان ِ ما و شما
چنان که حضرت ِ الله آفريده جهان
ولی گرفته محمّد ، به نفع ِ خود به گُوا
مدام آيه بيارد که : چون نمیبينيد
که آب آمد از آسمان و ، رُست گيا
چرا نبوّت ِ ما را همیکند تکذيب
جهود ِ کافر و ، جاهل به باديه ، حاشا ؟
مگر نديده دو چشمان ِ کورتان ، کشتی
که چون به امر ِ خدا میرود بر اين دريا
چرا به بنده و دينام نمیکنيد اذعان
مگر نه خلق نموده خدای ِ ما دنيا ؟!
چرا به اينهمه برهان توجّهی نکنيد
خدای کرده شما را از اين لجاج ، اعمی
کسی نبود که از ختم ِ انبيا پرسد
که گوز را چه بُوَد ربط با شقيقه ، دغا !؟
گرفتم اين که خدا آفريده اين گيتی
چرا نبوّت ِ تو کرد بايدم امضا ؟!!
اگر چنين بُوَد ، البتّه بنده هم گويم
که برف سرد بُوَد ؛ پس ، منام خدای ِ خدا !!
که برف سرد بُوَد ؛ پس ، منام خدای ِ خدا !!
13 اسفند 1386
hhh
استفادهی ِ ابزاری از کون !
چون شنيدم که هست در لندن
آن پناهندهای که کون کرده
دلکام زين بهشت ِ وارونه
هوس ِ دوزخی نگون کرده !
هر که کون کرد و داد ، او بردهست
خود مگو از چه داده ، چون کرده ؟
داده ، چون « داد » فعل ِ نيکان است
کرده ، چون کون ورا فسون کرده !
گر به کون میتوان به لندن رفت
خوش به حالاش ، که آزمون کرده !
آن پناهندهای که کون کرده
دلکام زين بهشت ِ وارونه
هوس ِ دوزخی نگون کرده !
هر که کون کرد و داد ، او بردهست
خود مگو از چه داده ، چون کرده ؟
داده ، چون « داد » فعل ِ نيکان است
کرده ، چون کون ورا فسون کرده !
گر به کون میتوان به لندن رفت
خوش به حالاش ، که آزمون کرده !
کاش من بنده هم ملوّط بود !
خون شدم دل ؛ مگر که خون کرده !؟!
خون شدم دل ؛ مگر که خون کرده !؟!
13 12 86
JPG
$
I ، II
ياد
Ê
کون داده فلانی ّ و به لندن آمد
AntwortenLöschenبیهوده خوشم پس ز تپاندن آمد
بپّا ملکه که این پدر سگ اینجا
کون داده و آنجا پی کردن آمد