در روايی و سزايیِ "خشونتِ محض"!
رویِ آزادی نخواهد ديد ايران جز بهخون
باد با خون بيرقِ اهريمنِ دين سرنگون
آن برون از گود، کز "نفیِ خشونت" ژاژخاست
اهرمنزاد ار نباشد، هست گولی واژگون
گوشهای بگزيده در امنِ فريب و، بسته بار
کی دلاش سوزد ز دل بر ما بهکامِ مرگ و خون
غرقِ خشمايم، آری، امّا قاتل و خونخوار نه
جشن میگيريم ابله، گر شود راحت زبون!
اينهمه سالِ دراز از ما بهجد کشتار کرد
تا سپوزد مرگ در ما، تا به فيهاخالدون
پس زَفَر بربند! مرگارزان بُوَند اين قدسيان
کز کتابِ مرگ باشدْشان دمادم رهنمون
آنکه تا آيد درون تيغ از پیِ کشتار داشت
جز بهتيغِ مرگ نتوان کردش از کشور برون!
م. سهرابی
آگوست 2020؛ اَمردادِ 1399
وزل؛ آلمان
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen