حالا هی بگوييد...
اين است که میگوزيم: در اسلام "کشتن" نداريم، لاکن اينها "شفقت" است. حضرتِ مولانا هم که برخی از اين روشنفُلانها (که همان دو بلگِ اوّلِ هفتادمنکاغذش را، سرسری هم حتّی نخواندهاند) ازوشان دِلَنگاناند و فهمکرده نمیکنند که ما همينطور قلفتی، از همان مثنوی ريده شدهايم، هم همين را میگويد. داستانِ طبيبِ الهی را –که بعضیها معالاسف از بیخردی، آن جناب را "صاحباختيارِ بیلگام" گفتهاند- برويد و مطالعَه کنيد.
حالا هی بگوييد "وقاحتِ قدسیِ الهی"، تا جانتان دربرود و روحِ نداشتهتان، از مقعدِ ناصدقتان به گوزدانِ بقا و دغا عروج کند! عنشاءالله!
[صحيفه، مجلّداتِ 124]
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen