بازخوانی سخنان امام خمينی
البت، مرحومِ آغایِ مرتحل، ديگر آنقدرها ابزار و ابصارِ بصيرت نداشتهاند که ندانسته دربيابند که بسيارتری ازآنها که رفتهاند و میرويم و خواهند رفت، "مغز" که چه عرض کنم، "کلّهپاچه" هم نبودهاند و "نيستيم" و نخواهند بود، معالاسف...
"جهنم که فرار کردند اين مغزها!"
میگويند مغزها فرار کردند! بگذار فرار کنند. جهنم که فرار کردند اين مغزها! مغزهای علمی نبودند اين مغزها، مغزهاي خيانتکار بودند، و الّا کسی از مملکت خودش فرار میکند به امريکا؟!
به گزارش پارسينه، در بخشی از بيانات امام خمينی در تاريخ ٨ آبان ١٣۵٨ و در جمع اعضای کميته امداد آمده است:
تصفيه مراکز دولتی و فرهنگی از افراد ناصالح
بايد ادارات تصفيه بشود. بايد فرهنگ تصفيه بشود. بايد دانشگاهها تصفيه بشود. بايد به دست اشخاصي بيفتد که پيوندش با رضا خان پهلوی و با محمدرضا خان پهلوی در سالهای طولانی نبوده. اينهايی که با آنها پيوند دارند نمیتوانند مملکت ما را اداره کنند، اينها بايد تصفيه بشوند، دولت بايد تصفيه کند اينها را. اتکال به قدرت خودتان بکنيد. همان طوری که میبينيد خودتان اين همه کار را انجام داديد، و میگوييد استاندار ما همراهی نمیکند؛ و شايد بعضی وقتها هم کارشکنی بکند. ابداً اعتنا به همراهی او نکنيد، و خودتان کار بکنيد [با] اتّکال به قدرت الهی. همانطور که از اول نظرتان به اين نبود
که اين قشرهای بالا به شما کمک بکنند - و نکردند، و کارشکنی هم شايد کردند - همين طور حالايی که به سازندگی رسيديد، خودتان سازنده باشيد. خودتان دنبال مطالب خودتان برويد. ملت خودش بايد قيام کند. مملکت مال شما است. اين مغزها فرار میکنند، و مملکت مال شماست. اينها ارزها را برداشتند و فرار کردند، و حالا هم دارند يکی يکی فرار میکنند، میبينند ديگر اينجا جای دزدی نيست.
که اين قشرهای بالا به شما کمک بکنند - و نکردند، و کارشکنی هم شايد کردند - همين طور حالايی که به سازندگی رسيديد، خودتان سازنده باشيد. خودتان دنبال مطالب خودتان برويد. ملت خودش بايد قيام کند. مملکت مال شما است. اين مغزها فرار میکنند، و مملکت مال شماست. اينها ارزها را برداشتند و فرار کردند، و حالا هم دارند يکی يکی فرار میکنند، میبينند ديگر اينجا جای دزدی نيست.
مملکت مال خود شماست؛ مال جوانهای ماست. مملکت مال اين زاغه نشينان اطراف تهران است. که من خدا میداند برای اينها غصه میخورم. و برای اينها تا حالا فکری نشده. مملکت مال اينهاست. نهضت را اينها پيش بردهاند. در يکی از روزهايی که تلويزيون نشان میداد اطراف تهران را، يکی از او پرسيد که شما چه میکرديد؟ میگفت که - يک پيرمردی تقريباً بود، با يک عده از يک سوراخی بيرون آمد! از يک جايی که جاي انسان نبود بيرون آمد - گفت؛ ما صبح که میشود میرويم به تظاهر. زندگیشان اين بود و صبح میرفتند تظاهر؛ میرفتند کمک میکردند به ملت. ما مرهون اينها هستيم. ما زندگیمان را اينها اداره میکنند. اينها اداره کردند. اين جمعيت و امثال اين جمعيت؛ جوانها؛ جوانهای دانشگاهی، جوانهای اداری، آنهايی که پيوند با ملت داشتند، بازاری، کشاورز، کارگر، همه اينها. آن طبقه بالا به ما کاری نداشتند. حالا هم کارشکنی میکنند و همه چيز میخواهند، میگويند مغزها فرار کردند! بگذار فرار کنند. جهنم که فرار کردند اين مغزها!
مغزهای علمی نبودند اين مغزها، مغزهای خيانتکار بودند، و الّا کسی از مملکت خودش فرار میکند به امريکا؟! از مملکت خودش فرار میکند به انگلستان و زير سايه انگلستان میخواهد زندگی بکند؟ پيوند میکند با بختيار و امثال بختيار که مملکت ما را به تباهی کشيدند؟ اين مغزها بگذار فرار بکنند، بهتر که فرار میکنند! غصه نخوريد برای اينها، برای اينها که کشته شدهاند غصه نخوريد اين قدرها.
اداره امور کشور در پرتو متخصصان متعهد
برادرها! خودتان بيدار باشيد که اين مغزهايی که دارند فرار میکنند اين مغزهاست که شما را به تباهي کشيدهاند. اين مغزهايی است که نگذاشتند جوانهای ما تحصيل کامل بکنند. اينها بايد هم بروند؛ بايد هم فرار کنند؛ ديگر جای زندگی برای آنها نيست. برای اينکه ملت بيدار است. يک ملت بيدار نمیگذارد که شما هر کدامتان هر کاری میخواهيد بکنيد. بايد خودتان، خودتان را اداره کنيد. بايد همهمان به ميدان بياييم. فکر اينکه استاندار يک کاری بکند، يک کاری کسی بکند، اتّکال به آنها نکنيد.
خودتان همان طوری که میگوييد [باشيد] الحمدلله الآن يک تحولی حاصل شده است که همه طبقات، مهندساش میآيد کار میکند؛ دکترش میآيد کار میکند. اينهايی که حالا مغزهای انسانی دارند. اينها که مغزهايی ندارند که فرار کنند. آقا! مغزهايی فرار میکنند، ما هم يک مغزهايی داريم که با اينکه مغز علمي هستند دارند به مردم کمک میکنند؛ دارند میروند درو میکنند. اين مغزها را ما میخواهيم؛ نه آن مغزهايي که حالا که برایشان تَعيّش (خوشگذرانی) حاصل نيست فرار کنند. چرا بهخود نمیآيند اينها؟ چرا اينها نمیفهمند مقدار خودشان را و مقدار مملکت ما را؟ ما اين مغزهايی را میخواهيم که در عين حالی که دکتر است، در عين حالی که مهندس است، میرود در جهاد سازندگی و جهاد سازندگی را راه میاندازد. ما اين مغزها را میخواهيم که از امريکا پا میشود میآيد اينجا میگويد من آمدهام برای کمک؛ نه پا بشود فرار کند از اينجا! اين مغزهای فرّار به درد ما نمیخورد، بگذار فرار کنند. اگر شما هم میدانيد که در اينجا جایتان نيست، شما هم فرار کنيد! راه باز است. مملکت ما آدم میخواهد حالا؛ نه مغزهايی که میروند در پناه انگلستان و در پناه امريکا.
&
همین بیانات امام مشوق من بود
AntwortenLöschenای خمینی تو بودی، تو بودی...