
از چه به مرگ گمشدگانايم
جان از خرد تهی، خرد از جان
بر ما، بهچيرگی، شده آوار
اين جانستانِ بیخردستان
هولِ مهيبِ نکبت و کشتار
کينتوز کيشِ قدسیِ ارهاب
گنداکِ شومِ مکر و رذالت
صد لُجّه خونِ بی بُن و پاياب
ننگِ جهان و، دشمنِ انسان
ديو و ددی، وقيح و دريده
وَهمِ مجسّمِ خللِ مغز
کاهريمناش بهزور بريده
از مزبله، صلاح چه جويی؟
تا چند، شور میدهی اين گند؟
بايد اراده کرد و، تبر شد
وين شوم بُن، ز بيخ برافکند
وانگه، ازين مغاک برآمد
وز کفر، شادمانه سرافراخت
بررُست باز، از خردِ خويش
وز مهرِ جان، جهانِ نوی ساخت!
جان از خرد تهی، خرد از جان
بر ما، بهچيرگی، شده آوار
اين جانستانِ بیخردستان
هولِ مهيبِ نکبت و کشتار
کينتوز کيشِ قدسیِ ارهاب
گنداکِ شومِ مکر و رذالت
صد لُجّه خونِ بی بُن و پاياب
ننگِ جهان و، دشمنِ انسان
ديو و ددی، وقيح و دريده
وَهمِ مجسّمِ خللِ مغز
کاهريمناش بهزور بريده
از مزبله، صلاح چه جويی؟
تا چند، شور میدهی اين گند؟
بايد اراده کرد و، تبر شد
وين شوم بُن، ز بيخ برافکند
وانگه، ازين مغاک برآمد
وز کفر، شادمانه سرافراخت
بررُست باز، از خردِ خويش
وز مهرِ جان، جهانِ نوی ساخت!
م. سهرابی
آدينه، 27 اَمرداد 1391؛ 17 آگوست 2012
آدينه، 27 اَمرداد 1391؛ 17 آگوست 2012
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen