داستان پُر آبِ چَشمِ گلنبشتههای تخت جمشيد
(از: گفتوگویِ مسعود لقمان با استاد عبدالمجيد ارفعی)
......
لقمان- آيا از سوی ايرانيان کمکی برای خواندن اين گلنبشتهها نشده است؟
ارفعی- نه! دريغا حتی يک سنت. چند ماه پيش شنيدم دانشگاه شيکاگو ۳۰۰ نفر ايرانی ثروتمند را به مهمانیای در دانشگاه دعوت میکند و از آنان برای خواندن لوحها درخواست کمک میکند و از آنان میخواهد، اگر کمکی هم نمیکنند، دست کم عضويت مؤسسه را بپذيرند تا با پرداخت سالانه ۵۰ دلار حق عضويت، به خواندن گلنبشتهها ياری رسانند. باور میکنيد که از اين ۳۰۰ نفر حتی يک نفر، يک سنت هم پرداخت نکرده است. آنان به من میگفتند: بيشتر ايرانيان حاضرند، چند صد دلار بدهند تا در کنسرت خوانندهای شرکت کنند، ولی حاضر نيستند ۵۰ دلار بدهند و به فرهنگ کشور خودشان کمک کنند. به راستی که اين موضوع يکی داستان است پُر آبِ چَشم.
البته چند سال پيش، يک ايرانی آشوری که روانشناسی ساکنِ امريکاست، ۵۰۰ هزار دلار به دانشگاه شيکاگو برای اين امر کمک کرد که از اين مقدار ۲۰۰ هزار دلار آن صرف خريد دوربين عکاسی شده که عکسهای دوبعدی از گلنبشتهها میگيرد و ۳۰۰ هزار دلار باقی مانده نيز برای خواندن ۴۰۰ قطعه ديگر صرف شده است.
ای کاش میتوانستيم تعداد بيشتری از گلنبشتههای تخت جمشيد را بخوانيم پيش از آنکه خدای ناکرده بلايی سرشان بيايد و ديگر هيچ دسترسی به آنها وجود نداشته باشد. البته دانشگاه شيکاگو مصمم است تا با چنگ و دندان تا عالیترين مراجع قضايی ايالات متحده بجنگد. البته اميدوارم هيچ بلايی بر سر اين ميراث ملی ما نيايد.
...
&
متنِ کامل:
http://iranshahr.org/?p=773
يا در اين نشانی:
http://www.savepasargad.com/New-050508/Dr.Arfa%27.htm